مختصری درباره هوش مصنوعی
هوش مصنوعي بطور خلاصه تركيبي است از علوم كامپيوتر ، فيزيولوژي و فلسفه ، اين شاخه از علوم بسيار گسترده و متنوع است و از موضوعات و رشته هاي مختلف علوم و فن آوري ، مانند مكانيزم هاي ساده در ماشين ها شروع شده ، و به سيستم هاي خبره ختم مي شود ، هدف هوش مصنوعي بطور كلي ساخت ماشيني است كه بتواند « فكر » كند . اما براي دسته بندي و تعريف ماشينهاي متفكر ، مي بايست به تعريف « هوش » پرداخت . همچنين به تعاريفي براي « آگاهي » و « درك » نيز نيازمنديم و درنهايت به معياري براي سنجش هوش يك ماشين نيازمنديم .
تحقیقاتی درباره هوش مصنوعی
به مدد تحقيقات وسيع دانشمندان علوم مرتبط ، هوش مصنوعي از بدو پيدايش تاكنون راه بسياري پيموده است . در اين راستا ، تحقيقاتي كه بر روي توانايي آموختن زبان ها انجام گرفت و همچنين درك عميق از احساسات ، دانشمندان را در پيشبرد اين علم ، ياري كرده است . يكي از اهداف متخصين ، توليد ماشينهايي است كه داراي احساسات بوده و حداقل نسبت به وجود خود و احساسات خود واقف باشند. اين ماشين بايد توانايي تعميم تجربيات قديمي خود در شرايط مشابه جديد را داشته و به اين ترتيب اقدام به گسترش دامنه دانش و تجربياتش كند.
ربات هوشمند
براي مثال به رباتي هوشمند بيانديشيد كه بتواند اعضاي بدن خود را به حركت درآورد ، او نسبت به اين حركت خود آگاه بوده و با سعي و خطا ، دامنه حركت خود را گسترش مي دهد ، و با هر حركت موفقيت آميز يا اشتباه ، دامنه تجربيات خود را وسعت بخشيده و سرانجام راه رفته و يا حتي مي دود و يا به روشي براي جابجا شدن ، دست مي يابد ، كه سازندگانش ، براي او ، متصور نبوده اند.
آنها بدنبال ساخت ماشيني مقلد هستند ، كه بتواند با شبيه سازي رفتارهاي ميليونها سلول مغز انسان ، همچون يك موجود متفكر به انديشيدن بپردازد.
مباحث هوش مصنوعي قبل از بوجود آمدن علوم الكترونيك ، توسط فلاسفه و رياضي داناني نظير بول (Boole) كه اقدام به ارائه قوانين و تئوري هايي در باب منطق نمودند، مطرح شده بود . در سال 1942 ، با اختراع كامپيوترهاي الكترونيكي ، هوش مصنوعي ، دانشمندان را به چالشي بزرگ فراخواند، بنظر مي رسيد ، تكنولوژي در نهايت قادر به شبيه سازي رفتارهاي هوشمندانه خواهد بود.
با وجود مخالفت گروهي از متفكرين با هوش مصنوعي كه با ديده ترديد به كارآمدي آن مي نگريستند تنها پس از چهار دهه شاهد تولد ماشينهاي شطرنج باز و ديگر سيستمهاي هوشمند در صنايع گوناگون هستيم .
هدف نهايي علوم كامپيوتر
هوش مصنوعي كه همواره هدف نهايي علوم كامپيوتر بوده است ، اكنون در خدمت توسعه علوم كامپيوتر نيز مي باشد، زبانهاي برنامه نويسي پيشرفته ، كه توسعه ابزارهاي هوشمند را ممكن مسازند ، پايگاههاي داده اي پيشرفته ، موتورهاي جستجو ، و بسياري نرم افزارها و ماشينها از نتايج تحقيقات هوش مصنوعي بهره مي برند.
معيار سنجش رفتار يك ماشين
در سال 1950 آلن تورينگ (Alain Turing) ، رياضي دان انگليسي ، معيار سنجش رفتار يك ماشين هوشمند را چنين بيان داشت :
« سزاوارترين معيار براي هوشمند شمردن يك ماشين ، اين است كه آن ماشين بتواند انساني را توسط يك پايانه ( تله تايپ ) به گونه اي بفريبد كه آن فرد متقاعد گردد با يك انسان روبه رو است ».
در اين آزمايش شخصي از طريق 2 عدد پايانه ( كامپيوتر يا تله تايپ ) كه امكان برقراري ارتباط (Chat) را براي وي فراهم مي كنند با يك انسان و يك ماشين هوشمند ، بطور همزمان به پرسش و پاسخ مي پردازد ، در صورتي كه وي نتواند ماشين را از انسان تشخيص دهد ، آن ماشين ، هوشمند است .