بهره‌برداري پستهاي فشار قوي
سایر

بهره‌برداري پستهاي فشار قوي

بهره‌برداري پستهاي فشار قوي 1 و 2

وظايف و حدود اختيارات بهره‌برداري پست:

مقدمه

اپراتور تنها نيروي انساني است كه با انجام عمليات و بهره برداري از دستگاههاي تحت كنترل خود با توجه به مقررات ايمني و حفاظت خويش و ممانعت از بروز صدمات. به دستگاهها نوعي خدمات مورد نياز را عرضه مي‌كند همانطوري كه مي‌دانيد جهت عرضه كردن اين خدمت دستگاههايي كه با ميليونها ريال ثروت مملكت تهيه شده در اختيار اپراتور قرار مي‌گيرد. سپس بر هر اپراتوري فرض است كه آشنايي به تمام دستگاههاي مورد عمل خويش داشته و چگونگي عمل و كار دستگاهها را فرا گيرد. اين آشنايي يك ضروريات مسلم حرفه اپراتور بوده و مي‌بايست قادر به انجام عمليات سريع بر روي دستگاهها باشد، در سيستم برق مواقعي كه بيشتر مورد نظر است و اپراتور و مي‌تواند معلومات و كفايت خود را در آن به ظهور برساند، مواقع اضطراري و شرايط غير عادي سيستم مي‌باشد، كه اپراتور بايستي با ورزيدگي و خونسردي كامل هر چه زودتر بدون فوت وقت شرايط را به حالت عادي، برگردانده و ديگر آن كه دستورالعملهاي صادر را هر چند وقت يك‌بار مطالعه كرده تا بتواند مفاد آن را در موقع اضطراري كه فرصت براي مطالعه مجدد نيست سريعاً بكار برد.

ثبت وقايع و حوادث و شرايط بهره‌برداري

1ـ ثبت و يادداشت تمام امور اوضاع بايد دقيق و صحيح و فوري انجام گيرد و در فرم هاي مربوط وارد گردد يادداشتها بايد تاريخ داشته و ساعت وقوع يا انجام امور ثبت گردد و در مواردي كه وقت حادثه و يا اتفاق مشخص نيست وقتي را كه اولين بار جلب توجه كرده يادداشت شود.

2ـ ثبت زمان بر اساس 24 ساعت بوده و از نصف شب ساعت 00: 00 شروع و به نصف شب و روز بعد ساعت 24.00 ختم مي‌گردد.

مثلاً پنجاه و دو دقيقه بعد از نصف شب چنين است 00.52 ثبت عمليات سيستم، از جمله مواردي كه بايد ثبت شوند عبارت است:

الف ) تمام دستورات و عملكرد گروه‌ها كه وارد يا خارج مي‌شوند. با مشخصات گروه مربوطه.

ب ) تمام دستورات و پيام‌هاي كه توسط مركز كنترل دسپاچينگ اعلام مي‌گردد با ذكر مشخصات

پ ) باز و بستن كليدهاي و سكسيونرها با ذكر دليل يا علت آن.

ت ) دريافت يا صدور تضمين هاي حفاظتي يا حفاظت فوري و يا كارتهاي خطر.

ث ) هر گونه موفقيت با كار در نزديكي يا روي دستگاههاي برقدار همراه با نوع كار قبلاً بايستي طبق برنامه و با موافقت و هماهنگي مركز كنترل ديسپاچينگ باشد.

ج ) در خواستهاي انجام نشده.

چ ) هر گونه اختلال يا قطعي در سرويس برق يا كم كردن اجباري برق با دلائل مربوط

ح ) گزارشهاي وضع هوا در نقاط مختلف منطقه

خ) هر گونه عيب و نقص مشاهده شده، يا گزارش شده در دستگاهها و وسائل

د ) هر گونه وسيله‌اي كه جهت تعمير يا بعلل ديگر از مدار خارج مي‌شود و همچنين وقتي كه دوباره آماده و در مدار قرار مي‌گيرد.

ذ ) اشتباهات عملياتي

ر ) تعويض نوبتكاران مطابق با قوانين مربوط

ز ) بازرسي دوره‌اي ايستگاه

هـ ) وقايعي كه طبق مقررات ديگر بايد ثبت گردد.

شرايط تعويض شيفت:

1ـ هنگام تعويض اپراتوري كه مي‌خواهد شيفت را ترك كند بايد:

الف ) گزارشي با شرح كافي براي آشنا نمودن اپراتوري كه سر خدمت مي‌آيد با تمام اوضاع ايستگاه و تضمين‌هاي حفاظتي و حفاظت فوري كارتهاي اخطار و احتياط و موارد لازمي كه بايد در حين تعويض به اطلاع اپراتور جديد برسد تهيه نمايد و زمان تعويض شيفت را بايد گزارش و امضاء نمايد. كه خلاصه اين گزارش در دفتر ثبت روزانه ايستگاه بايد وارد گردد.

ب ) اپراتور شيفت بايد شخصاً توجه اپراتور جديد را به هر نوع موضوع مهم و حياتي جلب نموده و توضيح كافي داده و اگر لازم باشد براي درك بيشتر محلهاي مورد نظر را به او نشان دهد.

ج ) امور ثبت شده را در پايان با ذكر تاريخ و ساعت امضاء نمايد.

هنگام تعويض شيفت اپراتوري كه سر خدمت مي‌آيد بايد:

الف ) گزارش خلاصه اوضاع را كه توسط اپراتور قبلي تهيه و امضاء شده مطالعه و امضاء شده مطالعه نمايد.

ب ) هر جا از ايستگاه را كه به نظر خودش يا اپراتور قبلي لازم باشد بازرسي نمايد.

3) تشريفات تعويض شيفت موقعي كامل است كه اپراتور جديد گزارش اوضاع و احوال ثبت شده و ساير توضيحات ديگر را براي به عهده گرفتن شيفت كافي دانست و قبول نمايد، در اين صورت بايد گزارش را امضاء نمود و زمان تحويل گرفتن را در گزارش ثبت نمايد.

4) تا قبل از امضاء خلاصه گزارش و تحويل گرفتن كار ـ اپراتور جديد بايد هيچگونه عمل قطع و وصل انجام ندهد و هيچگونه اطلاع و پيام تلفني با خارج، مبادله ننمايد، مگر اين كه با دستور و راهنمايي اپراتوري كه در سر نوبت هست. (اپراتور وقت)

5 ) اپراتور نبايد بدون اطلاع و اجازه مقام مسئول جابجايي در شيفت انجام دهد.

6) در صورتيكه يكي از اپراتورهاي قبلي تشخيص دهد كه نوبت‌كار جديد براي انجام امور ايستگاه به طور ايمن و بهره‌ وضع مناسب ندارد بايد از تحويل شيفت خود امتناع كرده و فوراً مراتب را به مسئول ايستگاه يا مقام مسئول اطلاع داده و كسب تكليف نمايد.

7) كمك از اپراتوري كه سر خدمت نيست:

اگر اشكالاتي پيش آيد و اپراتور نوبتهاي ديگر در ايستگاه باشد در صورت تقاضاي اپراتور سر خدمت بايد به او كمك نمايد.

دستورالعملها:

مقدمه:

با رشد دائمي مصرف و به موازات آن با افزايش قدرت توليد و گسترش شبكه‌ انتقال ضوابط و سياستهاي بهره‌برداري نيز تا حدي تغيير مي‌كند با لطبع دستورالعملهاي ثابت بهره‌برداري كه خط مشي بهره برداري سياستهاي اجرايي و همچنين چارچوب في‌ما بين كادر مستقر در مركز كنترل قسمت برنامه‌ريزي و مطالعات سيستم ديسپاچينگ ملي ـ مراكز ديسپاچينگ مناطق و پرسنل بهره‌برداري پستها و نيروگاهها را تعيين مي‌كند كه هر گونه تغيير يا اصلاح دستورالعملهاي موجود با صدور دستورالعملهاي جديد كتبا از طريق مديريت ديسپاچينگ و مخابرات شركت توانير يا سازمان برق ايران به يگانهاي زيربط ابلاغ خواهد شد.

مسئولين پستها و نيروگاهها موظفند اين دستورالعملها را در اختيار پرسنل بهره برداري قرار داد و اصلاحات و تغييرات بعدي را نيز به همه كاركنان زيربط ابلاغ نمايد. پرسنل بهره‌برداري موظفند از مفاد كليه دستورالعملها با اطلاع بوده و در صورت برخورد با هر گونه ابهام در تفسير آنها مي‌توان مراتب را از طرف واحد مربوط به سازمان برق ايران اطلاع داد و احياناً توضيحات تكميلي را دريافت دارند.

تعيين حوزه عملياتي ـ وظايف و تقسيم مسئوليتها در كار بهره برداري شبكه:

هدف از تدوين دستورالعملها، تعيين حوزه عملياتي، حدود مسئوليتها و وظايف ديسپاچينگ ملي و مناطق ايستگاهها و نحوه ارتباط بين آنها مي‌باشد.

1ـ حوزه عمليات ديسپاچينگ ملي . مناطق:

ـ كليه نيروگاه و پستها مربوط، پستها و خطوط 230 و 400 كيلو ولت تحت كنترل مستقيم ديسپاچينگ ملي باشد.

ـ كنترل عمليات كليه پستها و خطوط پايين تر از 230 كيلو ولت هر منطقه تحت نظارت ديسپاچينگ آن منطقه مي‌باشد.

حدود وظايف و مسئوليتها:

وظايف و مسئوليتهاي بهره برداري از شبكه پيوست به شرح زير بين قسمت مطالعات سيستم و برنامه ريزي و مراكز كنترل ديسپاچينگ ملي و مناطق و ايستگاهها تقسيم مي‌شود.

1 ـ 2 ) مسئوليتها و وظايف قسمت مطالعات سيستم و برنامه‌ريزي عهده‌دار وظايف ذيل مي باشند.

قسمت مطالعات سيستم و برنامه‌ريزي عهده‌دار وظايف ذيل مي‌باشند.

الف ) پيشي بيني بار مصرفي و برنامه ريزي اقتصاد توليد نيروگاهها

ب ) مطالعه و بررسي امكانات، محدوديتهاي شبكه و تدوين دستورالعملهاي ثابت و موقت بهره برداري

پ ) برنامه ريزي اقتصادي تعميرات و خروجي‌هاي حوزه عمليات ديسپاچينگ ملي.

ت ) نظارت در برنامه ريزي قطعيها و خروجيها در حوزه عمليات ديسپاچينگ ملي

ث ) تهيه و تكثير دياگرامهاي عملياتي ايستگاههاي تحت پوشش ديسپاچينگ مناطق.

ج ) تهيه و جمع‌آوري و تنظيم اطلاعات و آمار بهره‌برداري

چ )نظارت و كنترل بر تهيه اطلاعات و تنظيم فرمهاي آماري ديسپاچينگ

2 ـ 2) مسئوليتها و وظايف مركز كنترل ديسپاچينگ ملي:

مركز كنترل ديسپاچينگ ملي رهبري عمليات را در سيستم بهره پيوسته عهده‌دار مي‌باشد. مسئول شيفت مركز كنترل ديسپاچينگ ملي مستقيماً و يا از طريق مراكز كنترل ديسپاچينگ مناطق در كليه مواقع بخصوص به هنگام بروز حوادث دستوراتي در حدود اختيارات به مسئولين ايستگاهها صادر مي‌نمايد و مسئوليت نهايي عمليات در موارد ذيل بعهده مركز كنترل ديسپاچينگ ملي مي‌باشد.

الف ) كنترل فركانس شبكه بهم پيوسته

ب ) كنترل ولتاژ شبكه تحت پوشش ديسپاچينگ ملي

پ ) تصويب نهايي كليه خروجيها در حوزه تحت كنترل ديسپاچينگ ملي

ت ) كنترل بار كليه خطوط خروجيها موجود در حوزه عملياتي ديسپاچينگ ملي

ث ) بهره‌برداري اقتصادي از منابع توليد

ج ) ارزيابي و تصميم گيري در مورد در خواست خروجيهاي بدون برنامه در همان شيفت در حوزه عمليات ديسپاچينگ ملي.

چ ) نظارت و ايجاد هماهنگي بين مراكز كنترل ديسپاچينگ مناطق

3 ـ 2) مسئوليتها و وظايف مراكز كنترل ديسپاچينگ مناطق

ديسپاچينگ هر منطقه ضمن آگاهي از عمليات خود ملزم به اجراي وظايف از طرف ديسپاچينگ ملي مي‌باشد.

الف ) كنترل ولتاژ شبكه تحت پوشش ديسپاچينگ مناطق

ب ) تصويب نهايي كليه خروجيها در حوزه تحت كنترل باطلاع ديسپاچينگ ملي

پ ) تهيه گزارش حوادث، قطعيها و خروجيها در حوزه عملياتي شامل واحدهاي توليدي و ايستگاههاي تحت كنترل

ج ) تهيه و جمع آوري كليه اطلاعات و آمار فني منطقه و تكميل و ارسال فرمهاي مورد نياز ديسپاچينگ ملي.

د ) برنامه ريزي قطعيها و خروجيها در حوزه عملياتي ديسپاچينگ مناطق

تبصره 1 ـ كنترل فركانس شبكه‌هاي مجزا تحت نظارت ديسپاچينگ ملي به عهده ديسپاچينگ مناطق مي‌باشد.

2 ـ در صورت جدا شدن قسمتي از شبكه با نظارت ديسپاچينگ ملي به عهده ديسپاچينگ مناطق مي‌باشد.

3 ـ مركز كنترل ديسپاچينگ ملي مي‌تواند در كليه شرايط بهره‌برداري نرمال يا اضطراري كليه يا قسمتي از اختيارات خود را در رابطه با كنترل ايستگاههاي تحت پوشش به مراكز كنترل ديسپاچينگ مناطق تعويض نمايد.

4 ـ 2) مسئوليتها و وظايف ايستگاهها در رابطه با مراكز كنترل:

مسئولين ايستگاهها علاوه بر اجراي دستورالعملهاي داخلي و تعميراتي ملزم به اجراي موارد ذيل مي‌باشد.

الف ) تشخيص و تصميم گيري در مورد مساع بودن شرايط بهره برداري از خطوط واحدها، ترانسفورماتور و ساير تجهيزات ايستگاه خود با ر نظر گرفتن تنظيمات محدوديتها و عيوب

ب ) اجراي دستورات صادره از طرف مركز كنترل با توجه به بند فوق.

پ ) تنظيم با راكتيو و راكتيو مورد در خواست مركز كنترل بر روي واحدها با حداكثر راندمان ممكن.

ت ) مطلع ساختن برنامه برنامه ريز خروجيها از وضعيت و محدوديتهاي خطوط، واحدها و ساير تجهيزات قبل از تنظيم برنامه خروجي و مسئول شيفت مركز كنترل قبل از اجراي برنامه.

ث ) گزارش كليه حوادث و شرايط غير عادي به مركز كنترل

ج ) گزارش كليه مانورهاي داخلي موثر در بهره‌برداري از شبكه به مركز كنترل قبل از انجام آن

چ ) گزارش نحوه انجام مانورهاي در خواست شده از طرف مركز كنترل قبل از انجام آن

ج ) تهيه اطلاعات فني و تكميلي فرمهاي آماري ديسپاچينگ

3 ـ نحوه ارتباط با مركز كنترل ديسپاچينگ و اجراي صحيح دستورالعملها، نحوه تماس بين مركز كنترل ديسپاچينگ ملي، مراكز كنترل و ديسپاچينگ مناطق و ايستگاه به شرح زير است.

الف ) مركز كنترل ديسپاچينگ ملي مي‌تواند در كليه موارد مستقيماً و يا از طرف مراكز كنترل ديسپاچينگ مناطق با پستها و نيروگاهها تماس گرفته و دستورات خود را ابلاغ نمايد.

ب ) مراكز كنترل ديسپاچينگ مناطق مي‌توانند با كليه پستها و نيروگاههاي منطقه مربوط تماس و در حدود اختيارات دستورات خود يا پيام ديسپاچينگ ملي را ابلاغ نمايند.

پ ) كليه نيروگاهها بايد جهت كسب تكليف، اعلام وضعيت و يا دريافت برنامه‌هاي خروجي و تعميراتي خود مستقيماً و در صورت عدم ارتباط از طريق ديسپاچينگ مناطق باد ديسپاچينگ ملي تماس برقرار نمايند.

ت ) پستهاي تحت پوشش ديسپاچينگ ملي بايد جهت اعلام وضعيت، كسب تكليف و يا دريافت برنامه‌هاي خروجي و تعميراتي خود از طريق ديسپاچينگ مناطق ديسپاچينگ ملي تماس بگيرند.

لازم به ذكر است كه دستورات صادره از طرف ديسپاچينگ ملي مقدم بر دستورات واصله از طرف ديسپاچينگ هاي مناطق مي‌باشد.

(ثبت آمار و ارقام ايستگاه)

ثبت آمار و ارقام پستها فشار قوي قسمت مهمي از محاسبات را در بهره‌برداري از سيستم‌هاي توليد و انتقال نيرو را تشكيل مي‌دهند.

و به همين منظور جهت بهره‌برداري صحيح و اصولي و نمونه‌گيري از وضعيت پستهاي فشار قوي در حال بهره برداري در مدت تمام 24 ساعت، ثبت ارقام و آمار به طور مدون در هر ساعت از مقدار با راكتيو و راكتور، ولتاژ و جريان ترانسفورماتورهاي قدرت، و ترانسهاي كمكي و همچنين خطوط تغذيه كننده پست و فيدرهاي خروجي به عنوان قسمتي از دستور كار روزانه اپراتور پست مي‌باشد.

به جهت اينكه از موقعيت كار پست در شرايط نرمال علاوه بر بالا بردن طول عمر در دستگاهها و تجهيزات نصب شده، و دادن اطلاعات لازم براي برنامه ريزي واحدهاي تعميراتي، اپراتور ميتوان با كنترل مداوم ولتاژ و فركانس نرمال و همچنين دماي سيم پيچهاي ترانسفورماتورها و دماي روغن خنك كننده و نيز نظارت و كنترل بر ساير قسمتهاي پست، بهترين راندمان و اقتصادي‌ترين شرايط كار را براي ايستگاه تحت كنترل خود را فراهم آورده و ايمن ترين وضعيت برق رساني را بدون وقفه‌اي در قطع برق مشتركين در ايستگاه را داشته باشد.

به همين لحاظ براي ايجاد كنترل مطمئن فرمهاي آماري كه برگ آن براي 24 ساعت به صورت يك جدول منظم جهت ثبت گزارش بهره برداري تنظيم گرديده و توسط واحد بهره برداري در اختيار اپراتور قرار داد مي‌شود. كه هر ساعت ارقام و آمار و اطلاعات مشروحه زير را با قرائت صحيح سيستمهاي ميترينگ ثبت گردد.

الف ) گزارش وضعيت خطوط تغذيه كننده ايستگاه (خطوط ورودي)

1 ـ ولتاژ هر سه فاز خط R – S- T ثبت گردد.

2 ـ آمپر هر سه فاز R – S- T ثبت گردد.

3ـ با راكتيو خط MW

4ـ بار راكتيو خط Mvar.

به تعداد خطوط تغذيه كننده ستون مربوط به قسمت ارقام براي هر ايستگاه در نظر گرفته شده است.

ب ) گزارش وضعيت ترانسفورماتورها (ترانسهاي قدرت و ترانسهاي كمكي و زمين)

1ـ ولتاژ خروجي ترانسفورماتورهاي قدرت (طرف فشار ضعيف)

2 ـ جريان خروجي ترانسفورماتورهاي قدرت (طرف فشار ضعيف)

3ـ با راكتيو ترانس‌ها MW

4ـ بار راكتيو ترانسها Mvar.

5ـ وضعيت تاپ چنجر

6ـ شماره كنتوروتپ

7ـ دماي روغن

8ـ دماي سيم پيچها

9 ـ دماي ترانس زمين

10 ـ دماي ترانس

ج ) ثبت گزارش وضعيت ترانسهاي كمكي

1ـ ولتاژ خروجي ترانس

2ـ جريان هر سه فاز قسمت فشار ضعيف

3ـ با راكتيو

4ـ بار راكتيو

5ـ وضعيت تپ چنجر

6ـ شماره كنتور تپ چنجر

7ـ دماي روغن

8ـ دماي سيم پيچ

د ) ثبت گزارش وضعيت فيدرهاي خروجي پست:

1ـ ولتاژ خط

2ـ جريان هر سه فاز خط

3ـ باراكتيو

4ـ بار راكتيو

به تعداد فيدرهاي خروجي پست مشخصات هر خط در رديف جدول تنظيم گرديد.

و ) ثبت وضعيت سيستم جريان DC (جريان مستقيم)

1 ـ ولتاژ باطري شارژر 127 ولت

2ـ ولتاژ تغذيه كمكي DC = 48 ولت

هـ ) هواي فشرده فشار كم kg / cm2

هواي فشرده فشار زياد kg / cm2

ي ) ديزل اضطراري:

1ـ ولتاژ خروجي ژنراتور اضطراري

2 ـ جريان

3 ـ فركانس

4 ـ فشار روغن ديزل

محاسبات انرژي‌ـ ثبت ارقام نيرو (اكتيو و راكتيو)

مقدمه:

اندازه‌گيري مقدار انرژي الكتريكي مصرفي و يا خريداري شده از سيستمهاي ديگر قسمت مهمي از محاسبات را در بهره‌برداري از سيستم‌هاي توليد و انتقال نيرو تشكيل مي‌دهد.

انرژي تحويلي به مشتركين بايستي مرتباً اندازه‌گيري شده و بهاي آن در يا گردد، همچنين مقدار تبادل آن بر روي خطوط انتقال نيرو جهت اطمينان از اجراي كامل، موافقت نامه‌هايي كه قبلاً تهيه مي‌گردد لازم است.

انرژي اندازه‌گيري شده توسط وات ساعت مترها معمولاً بين دو فاصله زماني مشخص و تعيين مي‌شود. طرز كار بدين صورت است كه تفاضل ارقام خوانده شده از كنتور در حال حاضر و مقدار قبلي به طور مثال (24 ساعت قبل) را بدست آورده و در ضريب مخصوص دستگاه اندازه‌گيري ضريب مينائيم در پستهاي فشار قوي قرائت و ثبت ارقام نيرو كنتور راكتيو و راكتيو بر روي نقاط فرزي بين دو، سيستم نصب مي‌شوند. كه در هر 24 ساعت يكبار و معمولاً در پايان ساعت 24 در جدول مربوط ثبت مي‌نمايند. كه كنتورهاي براي كليه ترانسهاي قدرت و خطوط خروجي نصب گرديده به طور مثال ارقام يك كنتور:

ارقام كنتور اكتيو kw راكتيو kvar
شماره قبلي 155 73
شماره فعلي 190 78
تفاوت 35 5
با ضريب 75600 2646000 378000

نحوه كد گذاري تجهيزات در پستها:

علائم و شماره گذاري در دياگرام‌هاي شبكه برق:

اسامي ايستگاهها: اسامي ايستگاهها كه در طرحها و فرمها و دياگرامها عملياتي بكار برده مي‌شوند.

شامل اصطلاح، نوع و يا مخفف نام هايي است كه توسط واحد مركزي وزارت نيرو مطابق با استاندارد تعيين و تصويب شده است.

مركز ديسپاچينگ ملي در نقشه‌هايي كه از شبكه برق ارائه مي‌دهد مقررات تصويب شده‌اي را بكار مي‌برد كه در واقع مقررات استاندارد شده وزارت نيرو مي‌باشند. مقررات فوق‌ شامل علائمي است كه براي مشخص كردن واحدهاي توليدي ـ ترانسفورماتورها ـ كليدها ـ و ساير تجهيزات ايستگاهها استفاده مي‌شود. همچنين طبق قرار دادهاي فوق علائم مشخصه جهت شناسائي ولتاژ خط شماره خطوط سطح مقطع آنها و رسم خط بكار مي‌رود در زير عمده مقررات و قراردادهاي نقشه خواني جهت نقشه‌هاي شبكه برق كشور ملاحظه مي‌شود:

GORGAN.TRANSFORMER.STATION(GORGAN.T. S)

مشخصات ايستگاهها:

هر ايستگاهي توسط يك علامت مخصوص به خود مشخص مي‌شود و اين علامت معمولاً اولين حرف نام ايستگاه مي‌باشد. مثلاً حرف A مشخص ايستگاه اراك.

علامت شناسايي ايستگاه هميشه جلوي تمام تجهيزات و ايستگاههايي كه در نقشه عملياتي نشان داده شده نوشته مي‌شود و بدين ترتيب علامت مشخصه تجهيزات و دستگاههاي دو ايستگاه مجاور هيچگونه تشابهي نخواهد داشت.

براي مثال شماره كليدهاي دو طرف خط AL833 (خط 23 اراك لابن) در اراك A 8332 و در لابون L8332 مي‌باشد.

شناسايي خطوط و كابلهاي و اتصالات خطوط:

براي شناسايي خطوط هر خط علامت شناسايي ايستگاههاي مربوط به آن را ذكر كرده و بدنبال آن سه رقم نوشته شود. رقم اول نشان دهنده ولتاژ دو رقم بعدي شماره خط را مشخص مي‌سازد

مثلاً همدان سنندج NJ813 علامت شناسايي ايستگاه همدان (N) و ايستگاه سنندج (J) عدد 8 نشاندهنده ولتاژ 230 كيلو ولت و عدد 13 شماره خط مي‌باشد.

خطوط انشعابي نيز توسط علامت شناسايي ايستگاههايي كه از آن، منشعب مي‌شود مشخص خواهد شد ارقام زير نشاندهنده نوع ولتاژ ايستگاهها و تجهيزات و خطوط بوده كه در كد گذاري به عنوان اولين رقم بكار مي‌رود.

شماره                      نوع ولتاژ بر حسب كيلو ولت

0                               6/0 و پايين تر و نقاط صفر

1                               6/0 تا 3/6 كيلو ولت

2                               3/3 تا 3/6 كيلو ولت

3                               3/6 تا 15 كيلو ولت

4                              15 تا 20 كيلو ولت

5                             20 تا 33 كيلو ولت

6                               33 تا 66 كيلو ولت

7                               66 تا 132 كيلو ولت

8                               132 تا 230 كيلو ولت

علائم شناسايي ايستگاهها

حرف زير به عنوان علائم شناسايي (كد) قطعات و دستگاههاي مختلف انتخاب و در شماره گذاري بكار رفته‌اند.

كندانسور ـ كمپاناتور             condenser . compensator

فيدر ـ خط تغذيه               F. Feeder

ژنراتور                             G. Genrator

جمپرها ـ كليد و اتصالات   J . Junction and switching

خط                             L . Line

سيم خنثي ـ سيم صفر         N. Neutral

رگلاتور ـ راكتور ـ مقاومت     R . Regulator . Reactor . Resistor

شنت ـ باي پاس                   S . Shant . By pass

ترانسفورماتور ـ تپ چنجر       T . Transpormer – Tapchanger

كابل                                 Ca.Cable

خازن كوپلاتور                   CC. Cupling capacitor

ترانس ولتاژ                       P . T. Potantial trans pormer

ترانس ولتاژ زمين               C. V. T. Capacitor. Volt. Trans

ترانس زمين                 G T. Grounding. Trans

برقگير                       L . A. Littaing . Arrester

ترانس مصرف داخلي       S . S- Station serrice .Trans

شينه ها:

شينه‌ها توسط يك عدد دو رقمي مشخص مي‌شوند كه اولين رقم نشان دهنده، شينه و دومين رقم نشان دهنده تعداد شينه‌ها است مثلاً 81شماره اولين شينه 230 كيلو ولت.

هر گاه در ايستگاهي بيش از يك قطعه شينه وجود داشته باشد براي تشخيص هر قطعه از ديگران به آنها شماره‌هاي متوالي مي‌دهيم مثلاً: 81 و 82 و 83 و 91 و 92 و 93.

معمولاً شينه‌هاي اصلي با عدد فرد و شينه‌هاي فرعي با عدد زوج شماره گذاري مي‌شود.

 

كليدها (دژنكتورها ـ سكسيونرها)

كليه كليدها شامل انواع دژنكتور‌هاي گاري ـ روغني ـ هوايي ـ انواع سكسيونرها ـ فيوزها و ساير وسايل قطع و وصل توسط يك عدد چهار رقمي (در حالت خاص براي كليدهاي غير قابل كنترل از دور باريك عدد 5 رقمي شماره‌گذاري مي‌شوند.)

اولين رقم نشان دهنده ولتاژ كليد ارقام دوم و سوم مشخص كننده نوع و شماره دستگاهي است كه دژنكتور به آن اتصال دارد. مطابق جدول زير

شماره                     دستگاه (وسائل)

00 تا 39                    خطوط (40 خط در هر ايستگاه)

40 تا 59                   ترانسفورماتورها ـ راكتورها ـ خازنها (20 ترانس در هر ايستگاه)

60 تا79                     ژنراتور (20 ژنراتور در هر نيروگاه)

80 تا 99                   متفرقه در جاهايي‌كه دژنكتور يا كليد به طور مشخص به دستگاهي اتصال نداشته مثل كليد‌هاي كوپلاژ و غيره.

رقم چهارم مطابق جدول زير نشان دهنده نوع و عمل كليدهاي مي‌باشد.

شماره                       محل يا عمل كليد

1                               سكسيونرها انتخاب كننده اولين شينه

2                         كليد قدرت (دژنكتور)

3                         سكسيونر خط

4                       سكسيونر انتخاب كننده دومين شينه

5                       سكسيونر باي پاس

6                         سكسيونر ترانس و يا فيوز

7                         سكسيونر قطع ژنراتور

8                        كليد متفرقه

9                         سكسيونر زمين

10                     سكسيونر جدا كننده دومين شينه (باس شكن)

و يا اطراف شينه دژنكتورهايي كه باي پاس دارند.

و سكسيونرهاي طرفين دژنكتور كوپلاژ با ارقام 1 و 4 مشخص مي‌شود براي مشخص كردن سكسيونرهاي زمين روي شينه پس از شماره ولتاژ عدد 8 بعد شماره ترتيبي شينه و سپس عدد 9 را قرار مي‌دهيم مثلاً شماره سكسيونر روي شينه

83 :

به طور مثال:                         8839

ترانسفورماتورهاي قدرت:

ترانسفورماتورهاي قدرت را با حرف مشخص شده و به دنبال آن با توجه به تعداد ترانسهاي ايستگاه يكي از ارقام 1 تا 19 به طور متوالي قرار مي‌گيرد اگر ايستگاهي فقط يك ترانس داشته باشد آنرا T نمايش مي‌دهند

ترانسفورماتورهاي مصرف داخلي T1 , T2 , T3

ترانسفورماتورهاي مصرف داخلي SS مشخص شده و بدنبال آن مانند ترانسهاي قدرت با توجه به تعداد آنها از ارقام 1 تا 19 قرار مي‌گيرد.

ترانسفورماتورهاي ولتاژ P.T

ترانسفورماتورهاي ولتاژ با حرف CVT . VT , PT

مشخص2 شده و بدنبال شماره شينه، خط و يا دستگاهي كه ترانس ولتاژ به آن متصل است قرار مي‌گيرند.

831 P.T               , 81P.T       , T, P. T

اگر به دستگاهي يا شينه‌اي بيش از يك ترانس ولتاژ وصل شده باشد به ترتيب شماره‌هاي 1 و 2 و 3 بعد از ترانس ولتاژ قرار مي‌گيرد.

T1P.T1   , T1PT2

ترانسفورماتورهاي جريان:

ترانسفورماتورهاي جريان با حرف CT مشخص شده و بدنبال شماره شينه يا خط و يا دستگاهي كه به آن متصل شده قرار مي‌گيرد.

841 C. T , 81 C.T , T1C.T1

اگر به دستگاهي بيش از يك ترانس جريان وصل شده باشد به ترتيب شماره 1 و 2 و 3 بعد از ترانس جريان قرار مي‌گيرد:

T1CT1 , T1CT2 , T1 CT3

ترانسفورماتورهاي زمين:

ترانسفورماتورهاي زمين با حرف GT يا ET مشخص شده و به دنبال آن به ترتيب 1 و 2 و 3 قرار مي‌گيرد.

GT1 , GT2 , GT3

در صورتي كه پستي فقط يك ترانس زميني داشته باشد باGT1 مشخص مي‌شود.

راكتورها

با حرف R مشخص شده و بدنبال آن يكي از ارقام 1 تا 19 قرار مي‌گيرد.

مثل                   R1 , R2   , R3

براي راكتورهاي خط حرف R پس از شماره خط قرار مي‌گيرد

خازنها:

خازنها يك حرف SC مشخص شده و بدنبال آن يكي از ارقام 1 تا 19 قرار مي‌گيرد.

مثل:           SC1 , SC2 , SC3

خطوط ولتاژ كم:

خطوط منشعب از ترانسفورماتورهاي ولتاژ و مصرف داخلي با حرف F مشخص شده و بعد از نام دستگاهي كه خط از آن منشعب شده قرار مي‌گيرد.

مثل:                           PT1F

برق‌گيرها: با حرف (L. A) مشخص شده و بعد از شماره دستگاه خطي كه بدان تعلق دارد قرار مي‌گيرد.         T1LA , K835 LA

و چنانچه بيش از يك برقگير براي دستگاهي نصيب شده باشد توالي اعداد رعايت مي‌شود. اختصارات در صنعت برق MCM , AWG اندازه‌ها ديما در استاندارد آمريكا هستند (American wire guage)awg (mille cicular mil)MCM براي مقاطع بيش از mm268/126

يك CM سطح مقطع دايره‌اي است به قطر 001/0 اينچ

خروجي‌ها:

عبارت خروجيها به جدا كردن يك چند واحد، ترانس، خط انتقال و يا هر دستگاهي اصلي و كمكي موثر در بهره‌برداري از شبكه به منظور تعميرات تغيير، تنظيم و يا توسعه اتلاق مي‌گردد.

خروجيهاي اضطراري:

چنانچه مسئول ايستگاهي تشخيص دهد كه بايد دستگاهي بنا به دلايلي فوراً از شبكه جدا گردد، مي تواند با مسئوليت مستقيم خود و پس از اطلاع به مهندس شيفت مركز كنترل اقدام به خروج دستگاه مورد نظر بنمايد، وي موظف است در اولين فرصت پس از انجام عمليات دلائل اضطراري در خروج را به مقامات مسئول گزارش نمايد.

ب : خروجيها روزانه:

اين برنامه شامل خروجيهايي است كه قابل اجراء در روز در خواست مي‌باشند. اينگونه خروجيها را مسئول ايستگاه مي‌تواند پس از بررسي‌هاي لازم مستقيماً از مهندس شيفت مركز كنترل در خواست نمايد.

در صورت توافق مهندس شيفت مركز كنترل، واحد در خواست كننده مي‌تواند نسبت به انجام خروجي در همان شيفت اقدام نمايد. در صورت عدم توافق مهندس شيفت با انجام برنامه مسئول ايستگاه بايستي برنامه را طبق بند (ج) همين دستورالعمل‌ از برنامه ريز خروجيهاي مطالعات سيستم در خواست نمايد.

ج : خروجيهاي طبق برنامه (خروجيهاي طبق برنامه‌)

1ـ مسئول ايستگاهها بايستي اينگونه خروجيها را از بررسي تجربه و تحليل لازم حتي ‌المكان 4 روز اداري قبل از اجراي برنامه از برنامه ريز خروجيهاي ديسپاچينگ در خواست نمايد.

لازم به تذكر در مورد پستها در خواست خروجيها بايستي از طريق مدير منطقه انجام شود.

2 ـ مسئول ايستگاه موظف است كليه اطلاعات موثر در برنامه ريزي با در خواست برنامه‌ به برنامه ريز خروجيها پس از در يافت درخواست خروجي بررسيهاي لازم در ارتباط با شبكه را به عمل آورده و در صورت امكان انجام برنامه و تصويب لازم در ارتباط با شبكه را بعمل آورد و در صورت امكان انجام برنامه و تصويب آن بايد نتيجه را حداقل يك روز اداري قبل از اجراي برنامه به اطلاع مسئول، ايستگاه در خواست كننده و مهندس شيفت مركز كنترل برساند.

3ـ در صورتي كه از طرف برنامه ريز خروجيها يا مهندس شيفت مركز كنترل برنامه در زمان مقرر مخالف شود مسئول ايستگاه بايد نسبت به در خواست مجدد برنامه براي يك زمان مشخص ديگر اقدام نمايد و يا تعيين زمان اجراي برنامه خروجي را در اختيار برنامه ريز خروجيها قرار دهد.

موافقت نهايي برنامه با مهندس شيفت مركز كنترل مي‌باشد و در صورت مخالفت با اجراي برنامه بايد دلائل مخالفت خود را به قسمت كنترل سيستم ديسپاچينگ گزارش نمايد.

لازم به تذكر است اگر به دلائلي پس از ارائه برنامه مركز كنترل تغييراتي در شرايط پيش‌بيني شده بهره برداري ايجاد گردد. مسئوليت بررسي و اجراي برنامه خروجي با مهندس شيفت مركز كنترل خواهد بود.

د ) در خواست برنامه ويژه:

شامل برنامه‌هايي جهت بهره برداري از يك پست نيروگاه ـ خط انتقال جديد و يا هر گونه تغيير عمده در شبكه و يا آزمايشات كلي روي مولدهاي بزرگ مي‌باشد.

نظر به اين كه اين برنامه به مطالعات وسيعي دارد بايد حداقل 15 روز اداري قبل از اجراي برنامه توسط مسئولين ذيربط كتباً از مديريت ديسپاچينگ و مخابرات در خواست گردد و در مورد پستها اين در خواست بايستي از طريق مدير منطقه انجام شود.

مديريت ديسپاچينگ نيز مي بايست نتيجه تصميم خود را حداقل 5 روز قبل از اجراي برنامه به اطلاع مدير منطقه درخواست كننده برساند.

تذكرات مهم:

1ـ در برنامه‌هاي تعميراتي دراز مدت مسئول ايستگاه مي‌بايست برنامه ريز خروجيها را در جريان پيشرفت كارهاي انجام شده بگذارد.

2 ـ در صورت تماس برنامه ريز خروجيها و يا مهندس شيفت مركز كنترل با ايستگاهها مرتبط با برنامه خروجي مسئولين اين ايستگاه‌ها موظف به همكاري و ارائه هر گونه اطلاعات موثر و اعلام محدوديتهاي موجود در ايستگاه خود مي‌باشند.

ترانسفورماتور (مبدل)

جهت افزايش و كاهش فشار الكتريكي از وسيله‌اي به نام ترانسفورماتور استفاده مي‌شود، به عبارت ديگر فشار الكتريكي كه بوسيله مواد توليد مي‌شود. جهت انتقال به وسيله ترانسفورماتور افزايش يافته و سپس در محل مصرف كاهش مي‌يابد.

اما توجيه اين كه اين افزايش و كاهش چرا صورت مي‌گيرد، به شرح زير است.

مقطع سيمهاي كه مي‌بايستي انرژي الكتريكي را از مولد‌ها به محل مصرف برساند تابع شدت جريان است يعني مقطع براي جريان‌هاي زياد. مقاطع زياد لازم است.

خود شدت جريان تابع اندازه فشار الكتريكي مي‌باشد بنابراين اگر بخواهند مثلاً توان 10 مگاوات را با فشار الكتريكي 400 ولت انتقال دهنده شدت جريان در توان سه فازي با بار اهمي 450 و 14 آمپر مي‌شود، ملاحظه مي‌گردد. بهاي سيمها و تاسيساتي كه براي انتقال اين جريان در فاصله زياد لازم است. بي‌اندازه زياد مي‌شود و انجام آن عملي نيست ولي هرگز فشار الكتريكي را مثلا به 60000 ولت افزايش دهيم شدت جريان 96 آمپر شده كه با مقطع كمتري مي‌توان انتقال داد ولي اگر بخواهيم به فواصل خيلي دور انرژي انتقال يابد مي‌بايست از ولتاژ بالاتري استفاده نمود كه اكنون جهت آشنائي بيشتر به ولتاژ‌هايي كه در ايران به صورت استاندارد در آمد اشاره مي‌شود

220/380 ولت               33 كيلو ولت

6/6 كيلو ولت                 63 كيلو ولت

11 كيلو ولت                   132 كيلو ولت

20 كيلو ولت                   230 كيلو ولت

400 كيلو ولت

اضافه مي‌شود كه ولتاژ‌هاي 63 كيلو ولت و به بالا در شعاع عمل شركت توانير مي‌باشد.

بهره‌ برداري از ترانسفورماتورهاي با تنظيم كننده ولتاژ زير بار (تپ چنجر)

اگر ترانسفورماتورها داراي دستگاهي بنام تپ چنجر بوده كه كار آنها عملاً در مدار گذاشتن و خارج كردن تعدادي از حلقه‌هاي سيم پيچي ترانسفورماتور منظور تغيير دادن در نسبت ولتاژ مي‌باشد. و عموماً اين دستگاه در قسمت دوم (ولتاژ بالا) قرار مي‌گيرد.

1ـ on load – Tapchanger: ترانسفورماتورهايي كه تپ آنها در زير بار قابل تغيير مي‌باشند.

2 ـ off load – Tapchanger : ترانسفورماتورهايي كه تپ آنها فقط زمانيكه در مدار نمي‌باشند مي‌توان تغيير داد.

(متذكر مي‌شود چنجر يكي از وسائلي است كه به طور مداوم بهره برداري، واقع شده پس بايستي بخوبي طرز كار و اصل آن را فرا گرفت) آن دانسته از ترانسفورماتورهايي كه مي‌بايست خارج از سرويس و بدون بار تغيير تپ حاصل كنند اين تغيير در محل يعني روي ترانسفورماتور صورت مي‌گيرد.

به اين ترتيب كه با توجه به تعداد تپها و اينكه هر تپ چه مقدار تغيير ولت بوجود مي آورد و نياز به چه مقدار تغيير ولت باشد. تپ آنها را در جهت احتياج سيستم مي آورد و نياز به چه مقدار تغيير ولت باشد. تپ آنها را در جهت احتياج سيستم تغيير ميدهيم مكانيزم عمل تپ به طور كلي به اين صورت است كه اهرمي قادر است در گردش خود (جهت گردش عقربه ساعت) تعداد حلقه‌ها را كم و در خلاف جهت زياد نمايد.

چون اين حلقه‌ها در قسمت ولتاژ بالا يا ثانويه قرار داد ولتاژ ترانسفورماتور با زياد كردن حلقه‌ها كم مي‌شود و با كم كردن حلقه‌ها زياد مي‌گردد و اما ترانسفورماتورهايي كه در حال استفاده يا در ريز تغيير تپ مي‌دهند.

فرمان تغيير تپ از دو محل داده مي‌شود يكي دستي روي ترانسفورماتور و ديگري بوسيله يك الكتروموتور و زياد روي ترانسفورماتور است.

شناخت اجزاء ترانسفورماتور جهت كنترل و بهره برداري:

اجزايي كه در ترانسفورماتورها بايستي جهت كنترل و بهره برداري شناخته و بررسي گردد به شرح زير مي‌باشد:

طبق شكل ضميمه در بوشينگهاي ولتاژ قوي و ضعيف ترانسفورماتور جريان قرار گرفته و همچنين برق گير و رله‌هاي حفاظتي كه توضيح در مورد شناخت آن تجهيزات ذكر خواهد شد.

 

 

 

سطح روغن:

نوسان سطح روغن بوسيله گيج مربوط (گيج به معناي وسيله سنجش مي‌باشد) و يا اعلام خبر (آلارم) مشخص مي گردد. كه نبايستي سطح آن از حد تغييرات مجاز كم يا بيشتر شود.

فشار روغن:

نوسان فشار روغن بوسيله گيج و آلارم مشخص مي‌شود كه چنانچه تغييرات آن در حد مجاز نبود مي‌بايست در حد نرمال و مجاز قرار گيرد، ضمناً در مورد ازدياد آن ابتدا به صورت وسائل خبري مشخص و اگر به حد مضرر و خطرناك برسد رله مربوط (بوخ هلتس) فرمان قطع خواهد داد.

حرارت سنج:

حرارت در سيم پيچي كه ناشي از عبور جريان زيادتر از حد نرمال از ترانسفورماتور و يا حرارت ناشي از اشكال در سيم پيچي كه آن هم باز بوسيله گيجي نشان داده شده و در صورت ظاهر شدن آلارم و اخطار بوسيله زنگ اپراتور مي‌بايست در صورت امكان حرارت را به حد مجاز تقليل داده و در غير اين صورت ترانسفورماتور را از مدار خارج نمايد.

مواردي كه اپراتور مي‌بايست به ترتيب مورد بررسي قرار داده كه علت ازدياد حرارت را پيدا نموده تا رفع اشكال نمايد بيان مي‌كنيم.

1ـ با كم كردن مصرف از ترانسفورماتور آمپر آن را به حد نرمال مي‌رسانيم.

2ـ انجام نگرفتن صحيح تبادل حرارت به وسيله روغن كه عامل خنك كننده سيم پيچ مي‌باشد كه ممكن است معلول علتهاي زير باشد.

الف ) از كار افتادن فن‌ها

ب ) از كار افتادن پمپهاي روغن

ج ) پايين بودن سطح روغن

د ) كثيف بودن رادياتورها و بالا بودن درجه حرارت محيط و غيره

سيستم خنك كاري ترانسفورماتوها:

حرارت بوجود آمده در ترانسفورماتورها كه عمل اصلي بستگي به مقدار شدت جرياني كه از ترانسفورماتور گذشته دارد كه به طريق مختلفي تا حد قابل تحملي براي ترانسفورماتورها كاهش مي‌يابد، عموماً سيستم خنك كن ترانسفورماتورها روغن است چون روغن عامل خوبي است براي تبادل حرارت با محيط خارج و براي اينكه سطح تماس روغن با محيط خارج هر چه بيشتر بكنند آن را داخل لوله‌هايي به نام رادياتور عبور مي‌دهند در تعداد از ترانسفورماتورها بكنند آن را داخل لوله‌هايي به نام رادياتور عبور مي‌دهد در تعدادي از ترانسفورماتورها كه احتياج به تبادل سريعتر مي‌باشد ضمن عبور دادن روغن از رادياتور آن را در مقابل فن (باد زن) قرار داده و يا از پمپي جهت بگردش در آوردن سريع روغن و بالاخره خنك كردن روغن بوسيله آب استفاده مي‌شود.

ترانسفورماتورهاي اندازه‌گيري

ترانسفورماتورهاي كاهنده‌اي هستند با قدرت خيلي كم كه جريان و ولتاژ را به مقدار قابل سنجشي با دستگاههاي اندازه‌گيري جريان كم و ولتاژ ضعيف تبديل مي‌كنند عمل ديگر آنها مجزا مدار سنجش و يا وسائل حفاظت از شبكه فشار قوي مي‌باشد مثلاً در يك شبكه فشار قوي اگر چه جريان كم باشد ولي نمي‌توان جهت سنجش جريان، كم باشد ولي نمي‌توان جهت سنجش جريان آمپر متر را مستقيماً در مدار جريان قرار داد بلكه بايد بوسيله ترانسفورماتور جريان متناسب، مدار فشار قوي را از مدار سنجش به كلي جدا كرد. زيرا استقامت الكتريكي عايق دستگاههاي اندازه‌گيري خيلي خوب فقط 2000ولت لحظه‌اي مي‌باشد.

ترانسفورماتورهاي اندازه گيري دو نوع است:

ترانسفورماتور جريان (CT)

براي اندازه‌گيري جريان مورد استفاده قرار گرفته و طرز اتصال آن به صورت سري می‌باشد و به انواع مختلف ساخته مي‌شود.

ترانسفورماتور ولتاژ (PT)

براي اندازه‌گيري فشار الكتريكي در شبكه استفاده شد و به صورت موازي يا شنت وصل مي‌شود.

ترانسفورماتور زمين (GT , ET)

ترانسفورماتوري است كه در سيستمهاي الكتريكي حلقه‌هايي كه اتصال آنها به شكل مثلث مي‌باشند مورد استفاده قرار مي‌گيرد. و منظور آن ايجاد يك اتصال زمين در، سيستم فوق و مورد استفاده قرار دادن رله جرياني مي‌باشد كه شبكه را در مقابل اتصالات زميني محافظت نمايد.

كوپلينگ كاپاسيتسور يا خازن مضاعف (C .C)

اين دستگاه ترانسفورماتوري است به منظور اندازه‌گيري ولتاژ تغذيه بعضي از رله‌ها و سيستم مخابرات P . L. C و هيچ گاه نمي‌توان از آن به منظور ترانسفورماتور قدرت استفاده نمود. و تفاوت آن با ترانسفورماتور پتانسيل از نظر ساختماني در يك سري خازني است كه در ترانسفورماتور بكار رفته كه مي‌تواند ولتاژ‌هاي زياد را جهت اندازه‌گيري تبديل و كاهش دهد.

فرمان قطع و وصل ديژنكتورها:

مدار وصل يا Closing با فرمان اتوماتيك يا دستي كه داده مي‌شود مدار مزبور شده با تغذيه‌ اين مدار جريان DC بو بين كلوزينگ تحريك و باعث وصل ديژنكتور مي گردد.

مدار قطع Triping مشابه مدار وصل است با اين تفاوت كه به اين بار به مدار Triping فرمان داد مي شود و چنانچه عمل قطع يا وصل انجام نگيرد به ترتيب به نكات زير توجه مي‌شود.

1ـ قبلاً شرايط لازم فراهم باشد مثلاً دسته‌اي از ديژكتورها چنانچه فشار روغن يا هوايي آنها از حد معيني كمتر باشد فرمان دادن به آن مجاز نيست از جمله ديژنكتورهاي 230 كيلو ولتي كه اگر فشار هواي آن را 400 پوند به اينچ مربع كمتر باشد فرمان وصل يا قطع نمي‌پذيرد.

2ـ باز ديد مدارdc

3ـ حصول اطمينان از صحت كار كليد فرمان

4ـ بار ديد فيوز

5 ـ بازديد بوبين (با اهم متر)

چنانچه بر طرف نشد عيب در سيستم مكانيكي ديژنكتور وجود دارد.

سكسيونر Isolator – Disconnect

اين كليد ساختمان بسيار ساده‌اي دارد كه تشكيل شده از يك مكانيزم مكانيكي كه دو سر كنتاكتهاي را به هم ارتباط يا قطع مي‌كند. (البته نوعي هم هست كه بوسيله فرمان الكتريكي قطع و وصل مي‌شود) هدف از به كار بردن اين كليدها بي برق كردن قسمت به خصوص از پست به منظور تعميرات يا انجام عمليات نگهداري مي‌باشد

مثلا: در موقعي كه احتياج به انجام تعميراتي كه روي كليدهاي اصلي باشد با باز كردن سكسيونرهاي دو طرف آن مي‌توان قسمتي را كه دژنكتور در آن، قرار دارد بي‌برق نمود و كليه عمليات مربوط را انجام داد.

سكسيونر زمين:

معمولا در مواقع تعميرات به منظور رفع بارهاي موجود از قبل و جلوگيري از القاء خطوط حامل جريان مجاور اين موضوع بالاخره بي‌خطر كردن عمليات تعمير اين دستگاهها را به زمين از طريق سكسيونر زميني اتصال مي‌دهند و قبل از اين اتصال يعني بستن سكسيونر زمين رعايت مورد ضروري مي‌باشد.

1ـ مدار منبع انرژي جدا نشده باشد كه بستن سكسيونر باعث بروز حادثه براي اپراتور صدمه به دستگاه و همچنين قطع برق نشود.

2ـ سكسيونر مورد عمل كاملاً شناخته شده باشند و براي عمل از دستكش لاستيكي استفاده گردد.

3ـ از نظر ايمني اپراتور عمل كننده مكانيزم هوايي و اتصالات آن قبل از عمل دقيقاً مورد بازرسي قرار گيرد.

4 ـ پس از عمل بسته شدن هر سه فاز بازرسي شوند كه به طور كامل بسته شده و عمل بي‌انرژي شدن خط صورت گرفته و براي باز كردن سكسيونرها اتصال زمين موارد 2 و 3 كه ذكر شد مي‌بايست مورد توجه قرار گرفته و پس از بازرسي كه سه فاز كاملاً به حالت باز قرار گرفته باشد لازم است اپراتور به دفعات مكرر سكسيونرهاي زمين را براي بي‌برق نمودن خطوط و ايستگاه‌ها عمل نمود و ضمانت نمايد.

مي‌بايست دقت شود كه اين كليدها در وضعيت مناسب و آماده قرار داشته باشند. بسته شدن سكسيونر زميني در حاليكه خط برقدار است باعث مي‌شود كه اپراتور شديداً صدمه وارد شده و خسارتي به دستگاه وارد و سبب قطع برق گردد و براي ممانعت از اين اتفاقات سيستم انترلاك مكانيكي به كار رفته كه مانع از بسته شدن سكسيونر در حالتي كه سكسيونر خط بسته باشد مي‌گردد فقط هنگامي كه سكسيونر خط باز باشد امكان بستن سكسيونر اتصال زمين مي‌باشد. در صورتي كه مكانيزم انترلاك مانع بروز حوادثي مي‌گردد ولي اين وسيله كافي نبوده و اپراتور مي‌بايست بازرسي لازم را از شرايط موجود به عمل آورد و مطمئن شود كه خط از طريق منابع ديگر برق‌دار نمي‌باشد. در صورتي كه مراحل عملياتي به طور دقيق مطرح شده باشد و براي انجام آن از دستورالعمل كتبي استفاده شود و روي دسته كنترل كليدهاي موجود شماره گذاري مناسب و انجام و قفل شده باشد امكان انجام عملياتي كه منجر به اتصال خط برق‌دار باشد خيلي بعيد است.

بهره برداري و نگهداري از باطري خانه پست:

جريان الكتريكي باطري يا به انگليسي Direct . Current كه به عبارت، اختصاري D.C ناميده مي شود منبع انرژي براي دستگاههاي كنترل رله‌ها و روشنايي اضطراري در پستها مي‌باشند و براي مثال اگر تمام نيروي برق يك پست قطع شود، باطري تنها منبع انرژي موجود براي كنترل و عمليات لازم بر روي دستگاهها مي‌باشد كه اپراتور بدين وسيله مي‌تواند وضعيت پست را به حالت عادي بازگرداند و بهمين جهت يكي از وظايف اصلي اپراتور يادگيري تئوري و نحوه كار و نگهداري از اين باطري ها مي‌باشد.

به طور كلي باطري از نظر ساختماني دو نوع است:

1ـ باطري خشك قوه

2ـ باطري انباره يا آكومولاتور مانند باطري اتومبيل

باطري خشك: به لحاظ اين كه غير قابل شارژ بوده و داراي فشار الكتريكي كم مي‌باشد در پست‌ها مورد استفاده ندارد ولي باطري انباره عبارت است از يك ظرفي كه در اثر فعل و انفعالات شيميايي انرژي كه به آن داده مي‌شود در خود ذخيره نموده و سپس اين انرژي را به مداري كه به آن متصل مي‌گردد به صورت انرژي الكتريكي پس مي‌دهد.

اين باطريها خود نيز دو نوع است:

نوع اول : باطري اسيدي يا سربي

نوع دوم: قليايي (نيكل ـ كاديوم و نيكل آهن) كه در پستها فقط از نوع اسيدي يا سربي استفاده مي شود.

ساختمان باطري اسيدي يا سربي:

ساختمان آن عبارت است از تعدادي خانه يا سلولهاي كه به يكديگر متصل شده است اگر يك سلول از آن را مورد بررسي قرار دهيم، تشكيل يافته از الكترود كه در درون محلول شيميايي اسيد سولفوريك رقيق قرار گرفته (يك صفحه با مجموعه‌اي از صفحات تشكيل يك الكترود را مي‌دهد.)

قطعات اصلي باطري عبارتند از:

صفحات قطبين، جدا كنندگان، محلول شيميايي و محفظه كه جنس اين قطعات به ترتيب زير مي‌باشد.

قطبين از سرب و جدا كننده‌ها كه به منظور مجزا نمودن صفحات قطبين از نظر الكتريكي و مكانيكي مي‌باشند معمولا از جنس چوب، لاستيك منفذ دار، پلاستيك و شيشه ساخته مي‌شود. و يا ممكن است تركيبي از اين مواد باشند.

محلول شيميايي نيز همان طور كه اشاره شد اسيد سولفوريك رقيق مي‌باشد محفظه كه صفحات و محلول شيميايي در داخل آن نگهداري مي‌شوند و عموماً آنها را از شيشه با مشتقات قير و يا لاستيك سخت مي‌سازد.

شارژ باطري:

هنگامي كه باطري آكومولاتوري تخليه مي‌گردد. جريان در مدار خارجي از مثبت به منفي و در محلول از منفي به مثبت مي‌باشد و اين عبور جريان محلول را تجزيه كرد و صورت هيدروژن و سولفات در مي‌آورد و سرب اسفنجي منفي با سولفات تركيب شده و به صورت سولفات سرب در آمده و اكسيژن موجود در اكسيد سرب با هيدروژن آزاد شده تركيب و به صورت آبدر مي‌آيد.

توجيه اينكه چگونه باطري خالي شده و از نظر فعل و انفعالات و اتفاقاتي كه در داخل آن صورت مي‌گيرد و سپس به چه صورت شارژ مي‌گردد در فرمول بالا مشخص است.

اگر به ترتيب به قسمت چپ فرمول توجه كنيد و ابتدا pbo2 (پر اكسيد سرب) يعني الكترود مثبت كه رنگ قهوه‌اي تيره‌دارد با so4h2 اسيد سولفوريك رقيق و pb (سرب) يعني الكترود منفي با يكديگر بتدريج تركيب مي‌شوند كه عمل تركيب در اصل همان عمل در شارژ باطري مي‌باشد.

اين كه به طرف دوم يعني سمت راست فرمول توجه كنيم كه از تركيبات طرف اول بدست آمده يعني do4pb (سولفات سرب) و H2O آب با شارژ كردن باطري در حقيقت آب و سولفات سرب را تركيب كرد تا رابطه سمت چپ بوجود آيد و اين تبادل رابطه همواره ادامه دارد به عبارت ديگر زماني كه از باطري انرژي الكتريكي مي‌گيريم. قسمت اول سمت چپ فرمول بتدريج به قسمت دوم تبديل مي‌شود. و زماني كه باطري را شارژ مي‌كنم بالعكس مانند فرمول زير:

سيستم باطري شارژر:

همان طوري كه باطريها در پست دائماً در سرويس بود و احتياج به شارژ دارند براي اين منظور از دستگاهي به نام يكسو كننده كه به انگليسي آن را Rectifier مي‌نامند و دستگاه ديگر به نام دينامو استفاده مي‌گردد كه به طور مداوم آن را شارژ نموده و در شرايطي كه فقط مقدار كمي از نيروي باطري مورد مصرف قرار گيرد، جريان كمي براي شارژ باطري برقرار است.

هنگامي كه لازم است باطري بار بيشتري را تغذيه نمايد جريان شارژ به مقدار لازم بالا مي‌رود.

مواظبت و بازرسي از باطريها:

مقدار اسيد باطري ثابت بوده و در صورتي كه بيرون نريزند هيچ وقت احتياج به اضافه نمودن ندارد ولي آب باطري تبخير شده و يا به صورت گاز متصاعد مي‌شود كه لازم است هر چند مدت يكبار آب قطر بدان اضافه شود بايستي دقت شودكه سطح آب باطري همواره 2/1تا 8/13 اينچ بالاتر از صفحات باطري قرار گرفته باشد، ضمناً باطري در حالت شارژ باقي نماند چون به مرور قشري از سولفات سرب به صورت كريستال روي صفحات مثبت و منفي را مي‌پوشاند كه در موقع شارژ بد شواري از بين مي‌رود، همواره باطريها را تميز و خشك نگهداري نماييد، انتهاي سيم و محل اتصال باطريها را با وازلين يا گريس چرب نمائيد تا مانع از فعل و انفعالات شيميايي در اين نقاط گردد. اگر تركيبات شيميايي به صورت نمك اطراف باطري بوجود آيد آن را با آب تميز بشويد. مانع از سيگار كشيدن و روشن نمودن هر گونه شعله دار اطاق باطري خانه شويد ضمناً لازم است در بهاي باطريها كاملاً بسته باشد.

نحوه بهره‌برداري از دستگاههاي موجود در پست

اكنون كه تجهيزات و سيستمهاي موجود در پست را شناختيم بايستي همواره نحوه بهره برداري و زمان استفاده از آنان را نيز ياد بگيريم

براي اينكه بتوانيم در نوشتن و توضيح كار بهره‌برداري ترتيبي قايل شويم ابتدا پستي را كه آماده تحويل و بهره برداري مي‌باشد در نظر مي‌گيريم.

1ـ كليه وسائل را با مشخصات داده شده تطبيق مي‌نماييم:

2ـ كار دستگاههاي حفاظتي و تنظيم كننده را با مشخصات داده شده آزمايش مي‌كنيم

3ـ انطباق اين دستگاهها با شرايط شبكه در نظر مي‌گيريم.

4ـ دريافت ضمانتنامه از مونتاژ كننده و همچنين تعمير كننده و ضمن حصول اطمينان از اينكه هيچگونه لوازم و ابزار كاري مربوط به ايشان روي سيستم نباشد. پس از انجام و رعايت نكات فوق جهت بهره‌برداري و تغذيه پست از يك منبع انرژي اعمال زير به ترتيب صورت مي‌گيرد.

عمل برقدار پست:

الف ) قبلاً گفتيم كه عمل قطع و وصل بوسيله ديژنكتورها انجام مي‌گيرد.

براي اين كه ديژكتوري وصل گردد ابتدا لازم است از حالت عايق بودن با شبكه بيرون آيد همان بستن سكسيونرها مي‌باشد چون اگر سكسيونرها مي‌باشد چون اگر سكسيونرها باز باشند ديژنكتورها عملاً در مدار نيستند (گاهي بعضي از ديژكنتورها را، طوري مي‌سازند كه اگر سكسيونر شان باز باشد فرمان وصل نمي‌گيرد)

ب ) با توجه به شناخت و چگونگي با سبار اصلي و كمكي و آگاهي از كار آنها سكسيونر اصلي را بسته و ديژكتور مربوط به آن را جريان مي دهيم اكنون با سبار يا شينه اصلي تحت تانسيون (فشار الكتريكي) قرار گرفته در اين حال به ديژكنتورهاي ديگري كه روي اين شينه هستند توجه كنيم چنانچه با بستن اين دژنكتور فقط نيرويي از يك سيستم به مصرف كننده انتقال يابد و ارتباط دو سيستم و مولد بوجود نيايد، پس از بستن سكسيونرهاي آنها اقدام به وصل دژنكتور با رعايت فاصله زماني لازم به نسبت به يكديگر مي‌نماييم.

چنانچه وصل ديژنكتور مانند حالت قبل نبود به مفهوم ديگر ارتباط مولدي را هم بوجود آورد لازم است در لحظه وصل حتماً شرايطي وجود داشته باشد كه آن شرايط عمل پاران در سيستم مي‌نامند.

تبادل انرژي در سيستمهاي توليد و انتقال نيرو

انتقال قدرت

سيستمهاي توليد و انتقال نيرو به منظور تامين نيروي برق مورد نياز مشتركين طراحي و تاسيس مي‌گردند، معمولاً به علت شرايط خاص جغرافيايي نيروگاهها در فواصل مختلف از مصرف كننده قرار دارد و نيروي حاصله از آنها توسط خطوط با ولتاژ بالا انتقال مي‌يابد (ولتاژ بالا در خطوط انتقال از آن جهت مورد استفاده است كه بتوان مقدار جريان و در نتيجه سطح مقطع هاديها را جهت انتقال به حداقل رسانيد).

قدرت الكتريكي از توليد به مصرف توسط خطوط انتقال و توزيع تا مين مي‌گردد و عملاً بين سيستم انتقال و توزيع به جز در مورد ولتاژ و ظرفيت خطوط تفاوتي محسوس نيست. خطوط انتقال معمولاً داراي ظرفيت‌هاي زيادي جهت انتقال انرژي با ولتاژهاي از 63 تا 750 كيلو ولت در فواصل طولاني مي‌باشند، ولي خطوط توزيع نيرو با ولتاژ بين 20 كيلو ولت تا 400 ولت داراي ظرفيت كمتر در فواصل كوتاهتر مي‌باشد. بهر حال منظور اصلي انتقال و توزيع نيرو به صورت اقتصادي و اطمينان بخش از محلي به محل ديگر مي‌باشد در اين قسمت به بررسي عوامل موثر در مورد انتقال انرژي الكتريكي مي‌پردازيم

توليد انرژي الكتريكي شكل (35 A) نمونه ساده‌اي از يك نيروگاه توليد الكتريسته مي‌باشد.

يك سيستم توليد نيرو با يك واحد توليدي و گرداننده و بار مصرفي

همان طور كه در شكل آمده است، گرداننده اوليه ژنراتور را به حركت در آورده و ولتاژ الكتريكي توليد مي‌شود و در صورتي كه بار مصرفي به صورت چراغ روشنايي و يا موتور يا ساير ادوات الكتريكي به آن متصل شوند انرژي الكتريكي جريان يافته و به مصرف كننده مي‌رسد و در صورتي كه ژنراتور با ولتاژ و فركانس ثابت در حال گردش باشد و هيچ گونه تغيير در گرداننده، اوليه و تحريك ژنراتور ندهيم، هر گونه ازدياد بار باعث افت ولتاژ و فركانس مي‌گردد، اين عمل درست شبيه اتومبيل در حال حركتي است كه ناگهان به سر بالايي مي‌رسد. در هر صورت قدرت الكتريكي حاصل از ژنراتور بر حسب (وات ـ كيلو وات ـ يا مگاوات) مستقيماً تابع مقدار بار متصل به آن است كه در مورد جريان مستقيم و متناوب هر دو صادق است، هنگامي كه دو يا چند ژنراتور به يكديگر متصل شوند تقسيم بار بين آنها به عوامل مختلفي بستگي دارد كه در اين ذيلاً توضيح لازم داده خواهد شد.

تقسيم بار بين ژنراتورها

در سيستم جريان مستقيم با كنترل ميدان ماشين مي‌توان بار مصرفي را از روي يك واحد برداشته و به ديگري افزوده البته به شرطي كه گرداننده اوليه نيز بتواند اين تغييرات را بپذيرد. شكل زير چگونگي تغيير بار ژنراتورهاي جريان مستقيم را نشان مي‌دهد (شكل 36 A)

چگونگي تقسيم بار بين ژنراتورها جريان مستقيم

حالت 1) بار ثابت (W) بين دو ژنراتور به طور مساوي تقسيم شده و ولتاژ هر دو نيز مساوي است.

حالت 2) ولتاژ ژنراتور اول را به (EA2) افزايش ولتاژ دومي را به (EB2) كاهش مي‌دهد در نتيجه باربر روي ژنراتور اول و آن بر روي ژنراتور دوم مي‌ماند

در جريان متناوب اين مطلب متفاوت و كامل‌تر و مقدار قدرت در روي آلترناتورها مي‌تواند با تغيير ورودي گرداننده اوليه عوض شود. ميدان تحريك در آلترناتورهاي جريان متناوب باعث تغيير قدرت راكتيو گرديده و با تغيير آن شيب قدرت واحد تغيير مي‌كند ولي قدرت خروجي ثابت مي‌ماند.

شكل زير نمايش برداري يك آلترناتورد در شرايط مختلف تحريك قطب‌ها با صرفنظر كردن از افت امپدانس است.

شكل (A37) ضريب قدرت مساوي 1 مي‌باشد. ولتاژ انتهايي ET1 . جريان I1 هم فاز بوده و مقدار قدرت برابر است با:

وات                       = قدرت خروجي

به طور قدرت خروجي آلترناتور را فقط بوسيله گرداننده اوليه مي‌توان تغيير داد. ازدياد و يا كاهش تحريك واحد صرفاً (قدرت ظاهري را تغيير داده و در مقدار اكتيوبي اثر است. و در جريان مستقيم كه قدرت ظاهري وجود ندارد تغيير جريان تحريك باعث تقسيم بار بر روي ژنراتور مي‌ شود.)

لازم به تذكر است كه در دياگرام شكل 37 از افت امپدانس جهت كاهش جهت مشخص كردن هر چه بهتر زاويه بين ولتاژ و جريان و مقادير حقيقي و مجازي صرفنظر شده است.

شكل (37 B) ضريب قدرت پس فاز (فوق تحريك) با اضافه كردن جريان تحريك واحد ولتاژ پايانه ET2 نسبت به حالت با ضريب 1 افزايش مي‌يابد و جريان I2نيز به حالت پس فاز اضافه مي‌شود تصوير بردار I2 بر وي ولتاژ ET2 برابر است با I2a كه حاصلضرب اين جريان ر ولتاژ ماشين قدرت حقيقي توليد است و برابر مقدارت قدرت حقيقي در حالت ضريب قدرت 1 است.

همچنين حاصل ضرب جريان I2 و ولتاژ ET2 قدرت ظاهري ماشين است كه از حالت با ضريب قدرت يك همواره بيشتر است مقدار حقيقي از حاصل ضرب ولتاژ ET2 و جريان خروجي I2و از زاويه بين آنها بوجود مي‌آيد.

(شكل 38a) زاويه روتور نسبت به استاتور عقب است، قدرت الكتريكي وارد و قدرت مكانيكي خارج مي‌گردد (ماشين به صورت موتور است) (شكل 38b) زاويه روتور نسبت به استاتور صفر است، هيچگونه قدرت ورودي و خروجي مبادله نمي‌شود.

(شكل 38c) زاويه روتور نسبت به استاتور جلو است، قدرت مكانيكي وارد و قدرت الكتريكي خارج مي گردد. «ماشين به صورت ژنراتور است».

ازدياد قدرت مكانيكي ورودي به گرداننده اوليه ژنراتور باعث جلو افتادگي بيشتر زاويه و روتور شده و قدرت الكتريكي بيشتري را باعث مي‌شود.

همچنين ازدياد بار مكانيكي بر روي شنت موتور باعث ازدياد عقب افتادگي زاويه روتور شده و قدرت الكتريكي ورودي بيشتري را باعث مي‌شود.

بهره برداري از ژنراتور موازي جريان متناوب

هنگامي كه ماشين هاي جريان متناوب به صورت موازي كار مي‌كنند براي اضافه يا كم كردن قدرت يكي از آنها بايد قدرت مكانيكي ورودي ماشين را زياد يا كم نمود و در نتيجه بار بر روي يك ماشين به خصوص تغيير مي‌نمايد.

ساده ترين حالت تقسيم مساوي بار بين دو آلترناتور است كه در حالت ثابت مشغول بكار مي‌باشند حال اگر بخواهيم با را طوري تقسيم كنيم كه ماشين A مقدار 4/3 از بار و ماشين و B مقدار 4/1 آنرا بپذيرد بايد ورودي مكانيكي به ماشين A را افزايش دهيم كه در نتيجه ماشين سريع شده و زاويه روتور طوري جلو مي‌افتد كه بتواند مقدار بار جديد را قبول نمايد همينطور ماشين B كه به منظور كاهش بار آن مقدار ورودي مكانيكي به آن را كم كرده‌ايم و در نتيجه ماشين آهسته شده و زاويه روتور طوري عقب مي‌افتد كه بار جديد تطبيق نمايد.

چون هر دو ماشين به يكديگر متصل مي‌باشند. جريان عادي كار خود را با همان سرعت و فركانس قبلي ادامه مي‌دهند و افزايش و كاهش سرعت به صورت آني بوده و به منظور تقسيم بار صورت مي‌پذيرد.

عملاً تقسيم بار بين ماشينها تابع مشخصات دستگاه گاورنر گرداننده اوليه است شكل (40 A) چگونگي تقسيم بار را بين ماشين‌ها نشان مي‌دهد.

شكل صفحه 40

شكل (40A) دياگرام چگونگي تقسيم بار بين ماشينهاي جريان متناوب.

1ـ با بار ثابت «W» و گاورنر هر دو ماشين تنظيم شده، براي سرعت هاي Fa و Fb دربي بار و جدا از هم به هنگام اتصال دو ماشين و تامين بار (W) دستگاه تنظيم كننده گاورنر (Speed – Draop) باعث مي‌شود كه فركانس در وضع ثابت Fo بماند و در اين حالت هر دو منحني در يك نقطه تلاقي كرده و بار به طور مساوي تقسيم مي‌شود.

2 ـ حساسيت گارونر ماشين را طوري را طوري تغيير مي‌دهد كه سرعت بي بار به وضعيت تغيير كند و ماشين 4/3 بار W در فركانس Fo تامين مي‌نمايد همانطور با تغيير حساسيت گاورنر ماشين B فركانس حالت بي باري به تغيير داده شده و در نتيجه در فركانس Fo بقيه بار (W) يعني بار را مي‌پذيرد.

عمليات موازي كردن دو سيستم جداگانه:

هنگامي كه دو سيستم مجزا توليد نيروي با يك ديگر متصل مي‌نماييم خطوط رابطه همانند خطوطي عمل مي‌كنند كه ژنراتورها و بارهاي مصرفي را به يكديگر متصل مي‌نمودند كه قبلاً در اين مورد توضيح داده شد. براي ساده تر شدن موضوع، فرض مي‌كنيم كه كليه ماشين‌هاي موجود در سيستم به صورت يك واحد عمل كرده و بار جداگانه‌اي را تغذيه مي‌نمايد.

به هنگام انتقال نيرو بين سيستمها، انرژي از سيستمي كه داراي زاويه قدرت بيشتر نسبت به سيستم ديگر است راه مي‌يابد و اين مطلب درست همانند حالتي است كه دو ماشين به طور موازي كار مي‌كنند و قبلاً در اين مورد بحث شد.

هنگامي كه لازم باشد كه مقدار انرژي از سيستم A به سيستم B جريان يابد بايستي كه قدرتهاي مكانيكي گرداننده‌هاي اوليه سيستم A را افزايش و سيستم B را كاهش دهيم و در نتيجه قدرت از سيستم A به سيستم B برقرار مي‌شود كه در نتيجه آن زاويه قدرت در سيستم A افزايش و در سيستم B كاهش مي‌يابد اين عمل در شكل زير نشان داده شده‌اند

شكل ص 41

الف : انرژي ورودي به ماشين‌هاي سيستم A برابر است با بار سيستم A به اضافه 100 مگاوات.

انرژي ورودي به ماشينهاي سيستم B برابر است با بار سيستم A منهاي 100 مگاوات

شكل صفحه 41

ب ) انرژي ورودي به واحدهاي سيستم A برابر است با بار سيستم A به اضافه 200 مگاوات

حادثه زماني پيش مي‌آيد كه يكي از واحدها و يا مقداري بار مصرفي به طور خودكار از مدار خارج شده و باعث ايجاد نوسان در سيستم شوند. در اين حالت انرژي در سيستم‌ها به طور متناوب ذخيره و يا از دست داده مي‌شوند و تا برقراري حالت پايدار ادامه مي‌يابد و در ناحيه كه انرژي از دست داده شده سرعت ماشينها به تدريج كم شده و بالعكس در ناحيه اي كه انرژي دريافت كرده سرعت ماشين‌ها به تدريج افزايش مي‌يابد.

اين عمل خود نيز باعث تغييرات بار خطوط رابط بين سيستمها شده و تا برقراري وضع ثابت همچنان ادامه مي‌يابد.

معمولاً نوسانات قدرت در شبكه با گذشت زمان كاهش يافته و از بين مي‌رود چه در غير اين صورت دامنه نوسانات با گذشته زمان افزايش يافته و در بيشتر موارد به قطع كل شبكه‌ها منجر مي‌شود.

و در بعضي مواقع ممكن است «ثابت زماني» سيستم و دستگاههاي كنترل طوري باشند كه باعث3 ازدياد نوسانات شبكه شده و از زاويه بين خطوط انتقال افزايش يابد در نتيجه رله‌هاي فرمان قطع به خطوط انتقال صادر كرده و سيستمها از يكديگر جدا مي‌شوند.

مطالعات مربوطه به حالت پايداري گذرا كه توسط دستگاههاي كامپيوتري انجام مي‌پذيرد چگونگي وضعيت سيستم را در حالت پايداري گرا مشخص نموده و حد تنظيم رله ها را منظور محافظت تعيين مي‌نماييد.

مطالب فوق خلاصه‌اي بود از حالت ناپايداري در سيستم كه بعداً به طور كامل‌تر در فصل پايداري سيستم توضيح داده خواهد شد.

پارالل كردن واحدها با سيستم:

زماني كه واحدهاي توليد با سيستم پارالل مي‌شوند و يا اين كه بخواهيم سيستمهاي مجاز به يكديگر متصل نماييم جهت جلوگيري از برقراري جريان‌هاي نامناسب و همچنين خسارات وارد به دستگاهها در لحظه بستن كليد رابطه و اتصال دو سيستم به يكديگر بايد به دقت موارد مهمي را همواره مورد نظر داشته و به كار برد.

به طور مشابه اتصال يك واحد توليدي و يا يك سيستم موردنظر نيز داراي همان مسايل است. به هنگام اتصال دو سيستم به يكديگر، ميزان ايزسي بيشتر بوده و بايد دقت بيشتر به عمل آيد و قبل از بستن كليد از همه جهات اطمينان حاصل گردد.

عملاً به هنگام انجام عمل سنكرونيزاسيون (پارالل) بايد 4 عامل مهم را در نظر داشت:

1ـ جهت گردش فازها بايد يكي باشد.

2ـ سرعت الكتريكي ماشين با سيستم پارالل شونده بايد سرعت سيستم مورد نظر مساوي باشد

3ـ ماشين و سيستم يا دو سيستم با يكديگر هم فاز بوده و يا فازهاي مشابه داراي، اختلاف كمي باشند.

4ـ ولتاژ ماشين و سيستم و يا دو سيستم با يكديگر در محل اتصال انجام عمل پارالل تقريباً با يكديگر مساوي باشند.

معمولاً ترتيب و گردش فازها براي اپراتورها مسئله به وجود نمي‌آورد. زيرا اين گونه عامل قبلاً توسط يگان‌هاي ديگر مورد آزمايش قرار مي‌گيرند و در نتيجه مي‌توان با اطمينان از اين موضوع ساير موارد را در نظر گرفت. تغيير گردش فازها معمولاً ممكن است كه بعد از انجام تغييرات بر روي شينه‌ها و يا خطوط بوجود آيد و همانطور كه گفته شد دستگاههاي مخصوص مورد آزمايش قرار، گرفته و از صحت ترتيب فازها اطمينان حاصل مي‌گردد.

شكل ص 43

شكل فوق: مدار ساده سنكرونيزاسون ترانسفورماتور ولتاژ ابتدا ولتاژ ماشين و سيستم را كاهش مي‌دهد.

ولت‌مترهاي V2 , V1 به ترتيب ولتاژ ماشين و سيستم را مشخص مي‌نمايد. و لامپهاي بالا در حالتي كه دو سيستم هم فاز شدن خاموش و به هنگام غير هم فاز شدن به نسبت اختلاف سرعت دو سيستم روشن مي‌شوند. عقربه دستگاه سنكرونسكوپ با سرعتي تابع اختلاف سرعت دو سيستم به حركت درآمده و جهت آن نيز بستگي به اين دارد كه سرعت ورودي و خروجي كدام بيشتر باشد.

زماني كه بخواهيم يك واحد توليدي را به سيستم متصل نماييم. اينرسي ماشين از سيستم فوق‌العاده كمتر مي‌باشد بعلاوه ولتاژ و فركانس ماشين نيز ممكن است كه با سيستم مساوي نباشد.

در اين حالت اپراتورها بايد شرايط را براي سنكرونيزاسيون آمده نمايد. و وسايل مورد نياز در اين مورد عبارت است. سنكروسكوپ و لتمتر و چراغهاي مخصوص سنكرون تا بتواند واحد را با سيستمها پاراس نموده و آن را وارد به مدار نمايند.

سنكروسكوپ دستگاهي است كه ميداني متناسب با اختلاف سرعت بين دو منبع ايجاد مي‌نمايد. يك صفحه مندرج نيز ميزان اختلاف زاويه را مشخص مي‌سازد.

چنانچه ماشيني با سيستم هم فاز شد شرايط برقرار گرديد و عمل پاراس انجام مي‌پذيرد. صفحه مدرج دستگاه سنكروسكوپ در اين حالت اختلاف زاويه را صفر نشان مي‌دهد.

چراغهاي سنكرونيزاسيون معمولاً بين ترانسفورماتورهاي ولتاژ سنج ورودي و خروجي متصل شده و اختلاف ولتاژ را نشان مي‌دهد.

اين چراغها را مي‌توان طوري متصل نمود كه اگر چنانچه خاموش شدن و يا نورشان زياد شد نشان دهنده حالت هم فاز بودند دو سيستم باشند.

اگر چنين چه ماشين با سرعت كمتري از سرعت سنكرون در حال گردش باشد و در اين حالت كليد اتصال بسته شود. و دستگاه سنكروسكوپ نيز نشان دهد كه دو سيستم هم فاز مي‌باشد، با اين حال از طرف سيستم يك جريان انرژي به سمت ماشين برقرار شده و سرعت آن را بالا مي‌برد.

اگر چنانچه اختلاف سرعت سيستم و ماشين زياد باشد وارد شدن خسارات به دستگاهها زياد است زيرا ممكن است جريان زيادي در سيم بندي ماشين به طور ناگهاني روان شده و در نتيجه گشتاور موتور در جهت ايجاد شتاب كافي افزايش دهد، هر دو سيستم از نظر سرعت و اختلاف فاز به يكديگر نزديكتر باشند شرايط سنكرون بهتر شده و خسارت به حداقل ممكن مي‌رسد.

چنانچه كه سرعت ماشين به عللي از سرعت مجاز و نرمال بيشتر باشد و كليد در حالتي كه سنكروسكوپ نشان دهنده حالت هم فاز است بسته شود، در اين حالت يك جريان انرژي از ماشين به سيستم برقرار مي‌شود و در نتيجه سرعت ماشين كاهش مي‌يابد در اين حالت نيز مقدار انرژي متناسب با تعداد اختلاف سرعت است.

اگر چنانچه ماشيني با سرعت نرمال در حال حركت گردش باشد ولي عقربه سنكروسكوپ نشان دهنده اختلاف فاز بين دو منبع باشد و در اين حالت كليد را ببنديم جريان بسيار زيادي جهت افزايش و كاهش ماشين برقرار شده و دو سيستم هم فاز مي‌گردند.

با توجه به مطالب فوق ملاحظه مي‌شود كه عمل سنكرونيزاسيون موقعي انجام مي‌گيرد كه در سيستم از نظر فاز و سرعت با هم مشابه بوده و در نتيجه انرژي بين دو سيستم به هنگام اتصال برقرار نشده و يا مقدار آن بسيار كم و جزيي باشد.

در شكل زير چگونگي برقراري جريان بين دو سيستم به هنگام پارالل و در صورت سنكرون نبودن نشان داده شده است.

شكل ص 45

دياگرام بهره‌برداري وضعيت ولتاژ‌هاي ماشين و سيستم:

  • هم فاز ولتاژهاي دو سيستم با يكديگر مساوي و هم فاز بوده شرايط سنكرون نيز برقرار مي‌باشد.
  • ولتاژ ماشين عقب افتادگي دارد در اين حالت جريان از طرف سيستم به ماشين برقرار شده و با تغيير شتاب آن ولتاژ ماشين را با سيستم هم فاز مي‌كنند.
  • ولتاژ جلو افتادگي دارد جريان از طرف ماشين به سيستم برقرار شده و باعث آهستگي آن جهت هم فاز شدن با سيستم مي‌گردد.

بايد در نظر داشت كه اگر چنانچه به هنگام بستن ديژنكتور و انجام عمل سنكرونيزاسيون ولتاژهاي دو طرف مساوي نباشند يك جريان راكتو از طرف ولتاژ‌هاي دو طرف نيز بايد مساوي باشند ولي اهميت ولتاژ به اندازه فركانس و اختلاف فاز نبوده و مي‌توان مقداري اختلاف ولتاژ را در عمل پارالل مجاز دانست.

به هنگام اتصال دو سيستم جدا از يكديگر مسائل مهم‌تر مي‌شوند زيرا به علت زياد بودن ايزسي در هر دو طرف نسبت به حال اتصال يك ماشين با سيستم آثار ناشي است آنها مشهود تر است.

چنانچه فركانس و وضعيت فازها كاملاً با يكديگر مساوي نباشند ممكن است كه جريان زيادي برقرار شده باعث ايجاد خسارت گردد. اختلاف جزيي فازها با يكديگر ممكن است كه باعث عملكرد رله ها شده و احياناً به دستگاهها آسيب برسانند.

جريان برقرار شده از سيستم پيش فاز به سمت پس فاز روان شده و باعث سرعت سيستم پس فاز كند شدن سيستم پيش فاز مي‌گردد. به علت زياد اينرسي، جريان برقرار شده از حالت اتصال يك واحد با سيستم خيلي بيشتر است.

به هر حال در هر دو حالت بايد نهايت دقت را به عمل آورد تا حتي‌المكان فركانس و وضعيت فازها يكي بود و بهنگام اتصال دو سيستم ضرر و زيان به سيستم‌ها وارد، نيايد.

يكي ديگر از مسايلي كه در عمل سنكرونيزاسيون پديد مي‌آيد. دور بودن محلل پارالل از منابع توليدي است. براي تنظيم سرعت بايد اپراتور توسط تلفن با مراكز توليد نيرو جهت زياد و كم كردن مقدار توليدي تماس حاصل نمايند و يا اين كه اين گونه اعمال توسط دستگاههاي كنترل از راه دور انجام پذيرد.

واضح است كه در اين حالت چون فركانس هر دو سيستم به 50 هرتز خيلي نزديك است در نتيجه زمان تطبيق فازها با يكديگر از حالت اتصال يك واحد به سيستم بيشتر است.

معمولاً عمل پاراس در ايستگاههايي انجام ميگيرد كه داراي دستگاه سنكروسكوپ اتوماتيك در بعضي ايستگاهها موجود است ولي معمولاً سيستمهاي بزرگ را به طور اتوماتيك با يكديگر متصل نمي‌نمايند، اگر چه در اين مورد بعضي موارد خاص روشهايي جهت سنكرون اتوماتيك وجود دارد. به هنگام اتصال سيستمهاي بزرگ بايد قطع و وصل كننده خود كار در روي دستگاههاي سنكروچك را از مدار خارج نمود. با كمي اختلاف سرعت بين دو سيستم ممكن است كه تاخير زماني رله سنكروچك اجازه وصل در محدوده زاويه فاز رله سنكروچك را صادر كند (معمولا درجه) در صورتي كه اين زاويه عملاً مناسب برا عمل سنكرونيزاسيون نيست.

يكي ديگر از مواردي كه اپراتورها به آن برخورد مي‌نمايند، عمل اتصال كليد روي خطوط طولاني است كه از انتها توسط مسير نسبتاً زياد به يكديگر متصل و تشكيل يك حلقه را مي‌دهند. شكل زير مثالي در اين مورد است.

شكل صفحه 47

در شكل (47 A) دياگرام يك حلقه طولاني ـ زاويه قدرت بين دو سر كليد تابع مقدار توليد و مصرف در نقاط B , A مي‌باشد. حداقل و زاويه صفر زماني بوجود مي‌آيد كه ژنراتورهاي B , A هر يك بار مصرفي خود را تامين نمايند.

به هنگام اتصال كليد در شكل (47 A) چنانچه زاويه قدرت از حد از حد مجاز بيشتر باشد بلافاصله بعد از بسته شدن كليد اين مقدار زاويه به صفر مي‌سد و در نتيجه تغيير ناگهاني زاويخ قدرت ماشينها ممكن است باعث ايجاد خساراتي گردد.

زاويه بين دو سر كليد را مي‌توان توليد واحدهاي نزديك به محل اتصال كم نمود در اين حالت مي‌توان توليد طرف پيش فاز را كاهش و يا در طرف پس فاز را افزايش داد تا زاويه به حد مجاز رسيده و در نتيجه عمل اتصال براحتي و بدون ايجاد خسارات احتمالي انجام گيرد.

بايد در نظر داشت كه انجام اين عمل بار خطوط رابط را تغيير دهد بلافاصله بعد از بسته شدن كليد مي‌توان مقدار توليدي‌‌ها را به وضع سابق باز گرداند.

روش ديگر انجام عمل اتصال در اين موارد باز كردن قسمتهاي مختلف حلقه از يكديگر و اتصال مجدد آنها به يكديگر است تا بتوان دو سر انتهاي حلقه را در محلي كه مقدار زاويه به حداقل مي‌رسد بهم متصل كرد.

به طور كلي براي اتصال دو سيستم به يكديگر و يا يك واحد به سيستم بايد مقدار جريان برقرار شده بين دو منبع بعد از بستن كليد به صفر يا حداقل ممكن برسد بعد از اين كه كليد با موفقيت بسته شد انرژي از سوي سيستم و يا ژنراتور با زاويه قدرت پيش فاز و توسط گرداننده‌هاي اوليه آن سمت منبع ديگر برقرار مي‌گردد اخيراً با پيشرفت صنعت و توجه به مسايل اقتصادي سيستمهاي بهم پيوسته به تدريج بزرگتر مي‌شوند و در نتيجه انجام عمل پاراس اهميت زيادي پيدا كرده است. با توجه به اين مسايل سنكرونيزاسيون دقيق و صحيح به طوري كه هيچگونه اشكالي در سيستم بوجود نيايد در سيستم‌ها بسيار لازم و از اهميت خاصي برخوردار است.

عملكرد رله‌هاي حفاظتي:

محافظت از سيستم‌هاي توليد و انتقال نيرو يك مبحث كاملاً اختصاصي است و در شركتهاي وزارت نيرو تنظيم و محاسبات مربوط به نصب دستگاههاي، حفاظتي مورد نياز توسط قسمت مربوط (آلياژ و كنترل مدار) انجام مي‌گيرد كه بحث رله و حفاظت موكول مي‌نماييم. به طور كلي دستگاههاي محافظت بر ميناي برقراري جريان، ناتعادلي جريان، ولتاژ برابر قدري ورودي و خروجي از شينه‌ها و ترانسفورماتورها جريان در هر دو ـ انتهاي سيم بندي واحدها، درجه حرارت و يا كميتهاي تنظيم مي‌شوند.

چنانچه سيستم از حالت عادي خارج شود رله‌ها وضعيت جديد را تشخيص داده و با بستن اتصالات در مداري كه توسط ولتاژ DC تغذيه مي‌گردد فرمان لازم جهت عملكرد ديژنكتورها و كليدها را صادر كرده و در نتيجه خطوط، ترانسفورماتور و يا ساير دستگاهها را از مدار خارج مي‌نمايد.

كميتهاي عمومي مورد استفاده حفاظت عبارتند از:

1ـ جريان اضافي

2ـ ناتعادلي جريان

3ـ ازدياد و يا كاهش بيش از حد ولتاژ

4 ـ كاهش امپدانس

5ـ ديفرانسيل (تفاوت)

6ـ تعادل فازها

7ـ فركانس (بيشتر يا كمتر از حد نرمال)

8ـ درجه حرارت

9 ـ مقايسه

با توجه به حالات فوق‌الذكر رله‌هاي مخصوص طرح و ساخته شده‌اند كه در موارد بسياري مجموعه‌اي از رله‌هاي حفاظتي مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

جهت كاربرد سيستم‌ها، رله‌ها معمولاً ‌طوري طراحي مي‌شوند كه با جريان و ولتاژ كم در حدود 1 الي 10 آمپر در سيم پيچهاي و 115 ولت در سيم‌پيچهاي ولتاژ تحريك شده و فرمان قطع صادر نمايند.

به منظور استفاده از قدرت سيستم جهت تغذيه اين گونه رله‌ها و بدليل زياد بودن ولتاژ و جريان در سيستم از ترانسفورماتورهاي ولتاژ و جريان استفاده نموده و با كاهش اين مقادير آنها را قابل استفاده براي مدار تغذيه رله‌ها مي‌نمايند.

رله Relay

در مدار الكتريكي عيبهاي فراواني بوجود مي‌آيد، نقصي كه در يك وسيله الكتريكي اعم از مولد يا ترانسفورماتور بالاخره خطوط مخلوط انتقال پديد مي‌آيد مي‌بايست فوراً معلوم و از سيستم جدا گردد.

دو علت مشخص و اصلي براي اين عمل وجود دارد.

الف ) اگر اتصالي يا عيب سريع از بين نرود ممكن است باعث شود بدون آن كه احتياجي باشد برق مشتركين براي مدتي قطع گردد.

ب ) با قطع و خارج كردن سريع قسمت معيوب از مدار ميزان خسارت وارده به دستگاه محدود مي‌شود و بالاخره هدف وسعي در سيستم صنعت برق برقراري يك جريان دايمي و بدون وقفه براي مشتركين و در ضمن هدف مزبور حفاظت و نگهداري خود سيستم مي‌باشد تا دستگاهها در عمر تعيين شده خود قابل استفاده و بهره‌برداري باشند براي اين مقصود حفاظت كلي و خود كار سيستم بعهده دستگاهي به نام رله واگذار رشد و رله‌ها بر حسب نوع كارشان به صورتهاي مختلف ساخته مي‌شوند كه انواع آنها بسيار زياد بوده و ضمناً تحليل رله‌ها از نظر علمي جزء برنامه و كار پستها نمي‌باشد بدين منظور با تعدادي از آنها كه عموماً در پستها وجود دارند به طور مختصر آشنا مي‌شويم.

رله اضافي جريان (عملكرد رله‌ها)

با نام انگليسي اوركانت (Over . Current) زماني كه در مداري اتصالي رخ مي‌دهد جريان جاري در آن افزايش مي‌يابد و در بيشتر حالات اتصالي به مراتب بيشتر و بلكه چندين برابر جريان معمولي مورد مصرف خواهد بود. اين رله پس از زمان متناسب با عكس افزايش جريان فرمان قطع به مدار اتصالي شده مي‌دهد، البته هر چه شدت جريان بيشتر از حد مجاز تعيين شده باشد. سرعت قطع اين رله هم بيشتر خواهد بود به طوري كه گاهي به ضرورت بعضي از خطوط را با رله اوركارنت با آلمان Instantaneua (به معني آني ) مورد استفاده قرار مي‌دهند.

كار اين رله اين است كه پس از احساس جريان زياد فرمان قطع آني مي‌دهد، به عبارت ديگر از دريافت اتصالي تا قطع جريان زماني فوت نمي‌شود در حاليكه برخي از رله‌هاي اوركارنت فاقد اين آلمان مي‌باشند و پس از احساس جريان زماني بعد قطع مي‌كند كه آن را Time Relay مي‌نامند. متذكر مي‌شود كه واحد سنجش زمان ثانيه مي‌باشد.

رله ديستانس «رله مسافت»«عملكرد رله»:

با نام انگليسي ديستانس «Distance Relay» كه رله مقاومت سنج هم گفته مي‌شوند نوعي رله حفاظتي بوده كه زمان قطع آن تابع امپدانس طول خط مي‌باشد. بدين مفهوم كه در نقاط مختلف يك سيستم بهم پيوسته يا حلقوي مانند شبكه توانير تعدادي رله ديستانس نصب شده حال در يك نقطه غير مشخص از اين شبكه يك اتصال كوتاه بوجود مي‌آيد با بروز اين اتصالي تمام رله‌هاي ديستانس‌ اين كه جريان اتصال كوتاه از آنها عبور مي‌كند تحريك مي‌شوند. ولي فقط نزديكترين رله به محل اتصالي موفق به قطع سيم اتصالي شده از شبكه مي‌شود زيرا قطعه سيم بين اين دو نقطه كوچكترين امپدانس را شامل است و به اين جهت زمان قطع اين رله نيز از همه كوتاهتر مي‌باشد.

از مزاياي اين رله‌ها «رله ديستانس» اين است كه صرفنظر از نزديكترين رله به محل اتصالي كه وظيفه قطع را بعهده دارد ساير رله هاي ديستانس موجود در شبكه به ترتيب فاصله حالت رله رزرو را دارند كه اگر هر گاه نقصي در يك رله بوجود آمد و اتصال كوتاهي را كه در شعاع عملش بود احساس نكرد و بالاخره قطع نكرد رله بعدي عمل قطع را انجام مي‌دهد و اين رله تجهيزات فراواني دارد كه مفصلتر از رله‌هاي ديگر مي‌باشد و آن را مي‌توان جهت حفاظت هر نوع شبكه و با هر فشار الكتريكي بكار برد، اضافه مي‌شود بر حسب نوع و ضرورت شبكه از انواع اين رله كه عبارتند از رله امپدانس Impedance كه به فرانس امپدانس مس‌گويند.

و داير كشنال Directional مي‌باشند استفاده مي‌گردد.

رله وصل مجدد « رله ريكلوزينگ»

به عبارت انگليسي Reclosing Relay اگر به عللي رله محافظ خطي فرمان قطع داد، اپراتور مربوط ابتدا آن را ريست كرده (ريست كردن يعني به حالت اول در آوردن) و اگر ريست شد به ديژنكتور آن خط فرمان وصل مي‌دهد در اينجا اين سئوال پيش مي‌آيد، رله‌اي كه قطع كرد حتماً تحت تاثير يك اتصالي و حادثه فرمان قطع داده پس چگونه بدون اين كه از آن خط رفع عيب به عمل آيد مجدداً فرمان وصل داده شده و رله مربوط هم بعد از جريان دادن خط ديگر قطع نكرده؟

جواب اين كه گاهي حوادث زود گذرو آني هستند بعبارت ديگر با از اين بين رفتن حادثه عوارض و آثار آنها هم از بين مي‌روند مانند طوفانهاي شديد (كه باعث به حركت در آوردن شن و ماسه در طول خط مي‌شوند.)رعد و برق آني، عبور وجهش اتفاقي پرنده‌هاي بزرگ و غير و ملاحظه مي‌گردد. خط مورد بحث به علت حادثه اي كه در يك لحظه پيش آمده و به طور كلي از بين رفته مي‌بايست مدتي بي‌برق بماند تا اپراتور مربوط آن خط را مجدداً وصل كنيد.

به خاطر عدم وجود وقفه در برقراري جريان برق از رله ريكلوزينگ استفاده مي‌شود كه اگر قطع نمود اغين رله يك مرتبه فرمان وصل مجدد مي‌دهد ولي اگر ادامه پيدا كرد ديگر وصل نمي‌كند زيرا اتصالي و اشكال از بين نرفته و مي‌بايست رفع گردد.

رله ديفرانسيل : Differantial . Relay

اين رله بر اساس مقايسه جريان‌‌ها كار مي‌كند و بدينوسيله جريان در ابتدا و انتهاي وسيله‌اي كه بايد حفاظت شود سنجيده شده و با هم مقايسه مي‌شود. اين تفاوت جريان در دو طرف محدود محافظت شده اغلب در اثر اتصال كوتاه يا اتصال زمين و غيره بوجود مي‌آيد. مثلاً براي حفاظت يك ترانسفورماتور مقايسه جريان‌هاي قبل و بعد از ترانسفورماتور توسط ترانسفورماتورهاي جريان انجام مي‌شود. و اين ترانسفورماتورهاي جريان بايد داراي جريان ثانويه همديگر را خنثي كرده و راه بدون جريان باشد اگر اين برابري در دو طرف محدوده حفاظت شده در اثر اتصالي داخلي از بين برود تفاوت جريانهاي ترانسفورماتور جريان از مد او رله عبور كرده و باعث تحريك آن مي‌شود كه مستقيم يا غير مستقيم سبب قطع كليد شبكه حفاظت شده مي‌گردد، اين رله فقط محدوده داخل خود را محافظت مي‌كند به اين جهت از آن بيشتر براي حفاظت ترانسفورماتور، ژنراتورها و موتورهاي فشار قوي و با سبار استفاده مي‌شود.

رله بوخ هلتس Buchholz . Relay

اين رله جهت حفاظت دستگاهي كه توسط روغن خنك مي‌شود و با از روغن بعنوان عايق در آن استفاده شده است و داراي ظرف انبساط مي‌باشد مورد استفاده قرار مي‌گيرد بدين ترتيب كه با بوجود آمدن گاز يا هوا در داخل منبع روغن دستگاه و با پايين رفتن سطح روغن از حد مجاز و يا در اثر جريان پيدا كردن شديد روغن به كار مي‌افتد و سبب به صدا در آوردن زنگ آلارم مي‌شود و يا اينكه مستقيماً دستگاه خسارات ديده را از برق قطع مي‌كند، رله بوخ هلتس به قدري دقيق است كه به محض اتفاق افتادن كوچكترين خطايي عمل مي‌كند و مانع آن مي‌شود كه دستگاه خسارت زياد ببيند اگر از اين رله براي حفاظت ترانسفورماتور روغني استفاده شود خطاهاي كه سبب بكار انداختن رله بوخ هلتس مي‌شود عبارتند از:

1ـ جرقه بين قسمتهاي زير فشار و هسته ترانسفورماتور

2 ـ اتصال زمين (فاز با بدنه)

3ـ اتصال حلقه و كلاف

4 ـ قطع شدن در يك فاز

5 ـ سوختن آهن

6 ـ چكه كردن روغن از ظرف روغن يا از لوله‌هاي ارتباطي (همينطور رادياتور)

رله زمين Grounding Relay

كليه مولدها و ترانسفورماتور شبكه را عموماً به طريق ستاره اتصال مي‌دهند (y) و نقطه وسط را به زمين وصل مي‌كنند و اتصال نقطه وسط را به انگليسي Neutral نوترال و به فرانسه نول مي‌نامند. در شرايط عادي جريان از فازها عبور نموده و در سيم خنثي صفر مي‌باشد ولي اگر اتصالي صورت گيرد كه باعث عدم تعادل بين فازها شود، جريان اضافي از طريق اين سيم به زمين هدايت مي‌شود و در همين مي‌شود و در همين مسير رله‌اي كه جهت حفاظت سيستم در مقابل اتصال زمين در نظر گرفته شده از جرياني كه از نقطه صفر مي گذرد تحريك و فرمان قطع مي‌دهد.

اتصال زمين:

در تاسيسات و شبكه برق دو نوع زمين كردن وجود دارد.

1ـ زمين حفاظتي

2ـ زمين الكتريكي

زمين حفاظتي: كه آن را Earth مي‌نامند عبارت است از اتصال قسمتهاي دستگاه و تاسيسات الكتريكي كه از مدار الكتريكي كه از مطلقاً عايق بوده به زمين اتصال داده مي‌شود. به جهت حفاظت ابتدا افرادي كه با آن تجهيزات كار مي‌كنند دوم حفاظت خود آن وسيله دستگاه در مقابل رعد و برق و غيره.

هر گاه به علت اتصال بدنه در اثر شكستگي مقره‌ها و يا از بين رفتن عايق بندي جريان از طريق اتصال با زمين به زمين تخليه مي‌گردد و اما توجيه اين كه اين جريان در بدنه پايه چگونه به زمين تخليه مي‌گردد كه خطر تماس با آن از بين مي‌رود اين است كه زمين هادي بسيار خوبي است براي عبور جريان و ميدانيم كه جريان برق از مقاومتي به خوبي مي گذرد كه مقدار مقاومت آن كم باشد در حالي كه بدن انسان در مقايسه با سيم ارت مقاومت زيادي دارد.

پس ملاحظه مي‌گردد. با توجه به اين كه جريان برق به نسبت مقاومتها تقسيم يا جاري مي‌گردد پس آن قدر جرياني كه از بدن شخص مي‌گذرد زياد نيست كه خطرناك باشد و تمام جريان از محل سيم به زمين خواهد گذشت.

زمين الكتريكي: عبات است از زمين كردن قسمتي از دستگاههاي الكتريكي و تاسيسات برقي كه جزء مدار الكتريكي است مثل نقطه صفر اتصال ستاره ترانسفورماتورها و ژنراتورها و غيره كه آن را انوترال يا نول مي‌نامند كه اين نحوه زمين كردن به طور كلي تجهيزات الكتريكي را از نظر اتصالات داخلي كه گاهي باعث بوجود آمدن جريانهاي زياد و مضر در داخل آن مي‌باشد.

حفاظت مينمايد به اين ترتيب اگر در اثر اتفاقي بين فازهاي ژنراتوري ترانسفورماتوري با زمين عدم تعادل پيش بيايد آن جريان اضافي از نقطه نول گذشته و مدار رله مربوط را تحريك و جريان قطع خواهد گرديد.

كنترل شبكه:

كنترل فركانس:

فركانس نرمال در شبكه هاي برق رساني ايران . هرتز (HZ) مي‌باشد. حوادثي مانند از دست رفتن قسمتي از توليد و يا قطع مقدار قابل ملاحظه‌اي از بار مصرف كننده، مي‌تواند فركانس بيش از حد نرمال گردد.

همچنين قطع يك يا چند خط شبكه ممكن است شبكه را به دو يا چند ناحيه تقسيم نمايد كه در نتيجه هر ناحيه از شبكه تغييرات فركانس بخصوصي خواهد داشت.

فركانس نرمال:

تغييرات فركانس تا هرتز (7/49 تا 3/50) از نظر بهره‌برداري قابل قبول بوده و تنها مركز كنترل ديسپاچينگ ملي بايد جهت تصحيح فركانس اتخاذ تصميم و اقدام نمايد.

فركانس پايين تراز 7/49 هرتز:

در صورت كاهش فركانس به پايين تراز 7/49 هرتز كليه ايستگاهها بايد از طريق مركز كنترل ديسپاچينك منطقه جهت اعلام فركانس پايين و كسب تكليف با مركز كنترل ديسپاچينك تماس بگيرند . در صورت نبودن انبساط با مركز كنترل كليه نيروگاه فوراً با توجه به فركانس بايستي اقدام به افزايش توليد نموده و فركانس را تا 7/49 هرتز افزايش دهند.

با كاهش فركانس به 5/49 هرتز هيچيك از ايستگاهها بدون كسب تكليف از مركز كنترل مجاز به قطع دستي باز مي‌باشند. در صورت كاهش فركانس به 5/49 الي 2/49 هرتز پستهاي و فيروزي پس از يك دقيقه اصفهان يك پس از 2 دقيقه و اهواز پس از 3 دقيقه با توجه به فركانس بايد اقدام به قطع دستي فيدرهاي مصرف كننده بار كمتر نموده و فركانس را تا 5/49 هرتز افزايش دهند.

در صورت تداوم شرايط فوق (فركانس كمتر از 5/49 هرتز) و به مدت بيش از 5 دقيقه ساير ايستگاهها بايستي با توجه به فركانس اقدام به قطع دستي بار مصرف كننده بنمايند.

فركانس پايين تر از 2/49 هرتز:

در صورت كاهش فركانس به پايين تر از 2/49 هرتز بايد پستهاي بعثت فيروزي، اصفهان يك و اهواز يك بلافاصله و ساير ايستگاهها پس از يك دقيقه با توجه به فركانس اقدام به قطع دستي بار به طور تدريجي بنمايد.

تذكر: در كليه موارد قطع دستي بار ترجيحاً «فيدرهاي فاقد رله فركانسي قطع شوند».

چنانچه فركانس سيستم به وضع نرمال خود (50 هرتز)بازگشت و در صورت نبودن ارتباط با مركز كنترل سيستم پستهاي بعثت، فيروزي اصفهان يك و اهواز يك پس از سه دقيقه و ساير ايستگاههاي فاقد ارتباط پس از 5 دقيقه بايد با توجه به فركانس تدريجاً اقدام به بر طرف كردن خاموشي‌ها بنمايند.

(فيدرهاي كه رله فركانسي كم روي آنها نصب شده در مرحله اول وصل شوند.)

فركانس بالاتر از 3/0 هرتز

در صورتي كه فركانس سيستم به بالاتر 3/50 هرتز رسيد كليه ايستگاهها جهت اعلام فركانس بالا و كسب تكليف بايد مركز كنترل تماس بگيرند در صورت نبودن ارتباط كليه نيروگاهها جهت تصحيح فركانسي بايد توليد خود را با توجه به محدوديت واحدها و فركانس شبكه كاهش دهنده.

تذكر مهم:

هر گونه تغييراتي كه باعث ايجاد محدوديت بر روي سيستمهاي كنترل كننده فركانس واحد گردد بايستي با اطلاع و تصويب مركز كنترل ديسپاچينك ملي صورت پذيرد.

كنترل ولتاژ:

از آنجايي كه تغييرات بيش از حد ولتاژ موجب صدماتي بر روي دستگاهها و تجهيزات سيستم و مصرف كنندگان مي‌شود. حدود ولتاژ از نظر بهره‌برداري به سه قسمت تقسيم گرديده است.

ولتاژ عادي :

افزايش تا 2 درصد و كاهش تا 2 درصد.

ولتاژ بحراني:

افزايش تا 5 درصد و كاهش تا 10 درصد

ولتاژ غير قابل تحمل:

افزايش بيش از 5 درصد و كاهش بيش از 10 درصد

ذيلاً به شرح اقدامات لازم جهت اصلاح ولتاژ در هر يك از موارد فوق مي‌پردازيم.

الف ) ولتاژ عادي:

از نظر بهره‌برداري تغييرات ولتاژ تا قابل قبول بوده و مسئوليت تصحيح آن فقط بعهده مركز كنترل ديسپاچينك ملي مي‌باشد.

ب ) ولتاژ بحراني:

چنانچه ولتاژ به حد بحراني رسيد كليه ايستگاهها موظفند جهت اعلام حالت بحراني و كسب تكليف با مركز كنترل تماس بگيرند. در صورت نبودن ارتباط با مركز كنترل ايستگاه‌ها موظفند با استفاده از منابع راكتيوي كه در اختيار دارند. (راكتور، خازنهازكپاناتورها، مولدها و يا تغييرات تپ ترانسفورماتورها) جهت تنظيم ولتاژ اقدامات لازم به عمل آورند.

ج ) ولتاژ غير قابل تحمل:

در صورتي كه وضعيت ولتاژ در حد غير قابل تحمل باشد اپراتورهاي ايستگاهها موظفند جهت اعلام وضعيت ولتاژ و كسب تكليف با مركز كنترل تماس بگيرند. در صورت نبودن ارتباط مي‌توانند جهت تصحيح ولتاژ كليه اقدامات ذكر شده در مورد ولتاژ هنوز پايين تر از حد بحراني بود اپراتور پست مي‌تواند با توجه به ولتاژ و فركانس اقدام به قطع تدريجي بار فيدرهاي مصرفي نمايد (ترجيحاً فيدرهايي كه رله فركانس كم روي آنها نصب نشده باشد.)

وصل فيدرهاي قطع شده پس از عادي شدن ولتاژ:

چنانچه ولتاژ ايستگاه به حد نرمال خود رسيد اپراتور ايستگاه مي‌تواند پس از تماس با مركز كنترل اقدام به وصل فيدرهاي قطع شده و بر طرف كردن خاموشي‌‌ها نمايد.

در صورت نبودن ارتباط مشروط به نرمال بودن ولتاژ و فركانس، اپراتور ايستگاه مي‌تواند پس از 5 دقيقه اقدام به وصل تدريجي فيدرهاي قطع شده، نمايد. (ترجيحاً فيدرهايي كه رله فركانس كم بر روي آنها نصب شده است.)

تذكر مهم:

1 ـ نبودن ارتباط به حالتي گفته مي‌شود كه يك ايستگاه به هيچ عنوان چه مستقيماً چه از طريق ديگر ايستگاههاي مجاور نتواند با مركز كنترل ديسپاچينك منطقه خود تماس برقرار نمايد.

2 ـ ايستگاههاي فاقد ارتباط موظفند پس از انجام عمليات در اولين فرصت از برقراري ارتباط با مركز كنترل مراتب را گزارش و جهت اقدامات بعدي كسب تكليف نمايند.

روش عمليات در مواقع بروز حادثه:

مركز كنترل ديسپاچينك ملي عهده‌دار حفظ پايداري شبكه و تداوم برق‌رساني به كليه مشتركين مي‌باشد. حوادثي كه در شبكه باعث از دست رفتن قسمت عمده‌اي از توليد و مصرف مي‌شوند، مي‌توانند شبكه ر از حالت عادي خارج نموده و در حادترين شرايطي قطع كلي برق در شبكه برق شبكه، سراسري را بوجود آورند. تحت چنين شرايطي مركز كنترل با توجه به سياستهاي بهره برداري بايد هر چه سريعتر و با توجه به كليه امكانات موجود شبكه، نيروگاهها و پستهاي بي‌برق شده را برق‌دار نمايد و اقدام به برطرف نمودن خاموشي‌‌‌‌ ‌هاي مشتركين نمايد.

به دنبال بروز اين گونه حوادث مهندس شيفت و كادر مستقر در مركز كنترل پس از كسب گزارش وضعيت كليه پستها و نيروگاههاي حادثه ديده و انجام بررسي‌هاي اوليه با توجه به امكانات موجود اقدامات لازم جهت برگردانيدن شبكه به حالت نرمال را انجام مي‌دهند.

اقدام به موقع سريع مركز كنترل در بسياري موارد مي‌تواند مانع در گسترش حادثه و از هم پاشيدگي شبكه سراسري گردد. از آنجايي كه مركز كنترل به صورت يك مركز فرماندهي عمل نموده و فاقد امكانات عملياتي مي‌باشد، لذا اجراي سريع از بلاقيد و شرط دستورات مركز كنترل تحت كليه شرايط بهره‌برداري و به خصوص در زمان بروز حوادث از طرف كليه نيروگاهها و پستها امري لازم و ضروري است.

(بديهي است رعايت موارد ايمني در عمليات بعهده ايستگاهها و نيروگاهها مي‌باشد.)

بدنبال بروز حوادث ارسال اطلاعات مفيد و موثر از وضعيت ايستگاههاي حادثه ديده به مركز كنترل در ارزيابي وضعيت شبكه و برگرداندن هر چه سريع‌ آن به حالت نرمال حائز اهميت مي‌باشد.

مسئولين ايستگاههاي كه دچار حادثه شده اند موظفند سريعاً با مركز كنترل تماس گرفته و كليد اتفاقات و محدوديتهاي را به صورت مختصر و مفيد گزارش دهند.

تذكر:

چنانچه مسئولين ايستگاهي به هيچ عنوان چه مستقيم و چه از طريق ايستگاههاي ديگر نتوانستند با مركز كنترل ارتباط برقرار نمايد از دستورالعمل كنترل شبكه ايستگاهها در شرايط اضطراري پيروي نمايد.

حوادث3 در شبكه:

در اين بخش حوادث در شبكه‌ و روشهاي برگرداندن شبكه به وضعيت عادي به شرح زير تشريح مي‌گردد.

الف ) قطع خودكار بار مصرفي :

با قطع خودكار بار مصرفي مسئول ايستگاه موظف مي‌باشد با مركز كنترل تماس گرفته و كسب تكليف نمايد.

در صورت عدم امكان ارتباط با مركز كنترل مسئولين ايستگاهها مي‌تواند در محدوده فركانس و ولتاژ نرمال شبكه تدريجاً اقدام به وصل مجدد بارهاي قطع شده نمايند.

ب ) قطع خود كار توليد:

با قطع و يا كاهش توليد به طور خودكار مسئول نيروگاه بايد بلافاصله با توجه به دستورالعملهاي داخلي اقدامات اوليه جهت برگرداندن واحد به حالت نرمال را به عمل آورده و جهت كسب تكليف با مركز كنترل ديسپاچينك ملي تماس حاصل نمايد.

ـ در صورت عدم امكان ارتباط با مركز كنترل مسئول نيروگاه مي‌تواند با توجه به فركانس و ولتاژ شبكه تدريجاً اقدام به افزايش توليد تا ميزان قبلي نمايد.

ج ) مجزا شدن سيستم:

چنانچه سيستم به دلايلي به دو يا چند قسمت تقسيم شود فركانس و ولتاژ قسمتهاي جدا شده متغير مي‌يابد مهندس شيفت مركز كنترل به محض اصلاح اقدامات لازم در جهت تثبيت ولتاژ و فركانس «50 هرتز»و اتصال قسمتهاي جدا شده به سيستم را انجام مي‌دهد. بايد در نظر داشت كه در موقع جدا شدن سيستم و احياناً قطع قسمتي از بار مشتركين اتصال مجدد سيستم در اولويت قرار داشته و در اين صورت زمان قطع بار مشتركين نيز كمتر خواهد بود.

د ) قطع كلي سيستم:

عبارت قطع كلي سيستم به حادثه‌اي اتلاق مي‌شود كه در آن بيشتر از نيمي از بار سيستم قطع گردد.

تحت چنين شرايطي مهندس شيفت مركز كنترل پس از دريافت اطلاعات از كليه ايستگاههاي حادثه ديده، حادثه‌ را مورد بررسي قرار داده بعد از تجزيه و تحليل حادثه و اتخاذ روش كلي براي برگرداندن شبكه به حالت عادي اقدامات لازم را به عمل مي‌آورد.

در چنين شرايطي ايستگاههاي كه كاملاً بي‌برق شده‌اند پس برق شده‌اند پس از حصول اطمينان از نبودن تانسيون اقدام به باز كردن كليه بريكرها نموده و جهت اعلام وضعيت و كسب تكليف فقط يكبار با مركز كنترل تماس حاصل نمايد.

كنترل شبكه به وسيله ايستگاهها در شرايط اضطراري

هدف از تدوين اين دستورالعمل تعيين روش عمليات پستها و نيروگاهها جهت حفظ و نگهداري شبكه به هم پيوسته در صورت عدم وجود مركز كنترل و يا قطع ارتباط كامل با اين مركز مي‌باشد.

وظايف و روش عمليات پست‌ها و نيروگاهها در اين حالت به شرح زير است:

1ـ شرايط نرمال بهره برداري:

تحت شرايط نرمال بهره‌برداري و در صورت نبودن مركز كنترل و يا قطع كامل ارتباط كليه پستها و نيروگاهها مسئوليت كنترل ولتاژ و فركانس شبكه را مطابق دستورالعمل مربوطه عهده‌دار مي‌باشد.

2ـ در زمان بروز حوادث:

الف ) نيروگاهها:

اگر در حوادث يك يا چند واحد توليدي قطع و از مدار خارج شد مسئول نيروگاه موظف است با استفاده از امكانات موجود اقدام به راه‌اندازي واحدها نموده و آنها را با شبكه پارالل نمايد در صورت بي‌برق بودن پست نيروگاه مسئول نيروگاه بايستي پست را برق‌دار نمود و پس از حصول اطمينان از پارالل شدن با شبكه با توجه به دستورالعملهاي ثابت توليد از دست رفته را تامين نمايد.

ب ) پستها:

به منظور ايجاد هماهنگي در مانور پستها در زمان بروز حوادث و تحت شرايط اضطراري «نبودن مركز كنترل و يا قطع كامل ارتباطات» بايستي بعد از وقع حادثه برچسب اولويت‌هاي تعيين شده توسط مركز كنترل ديسپاچينك پستها در مدار قرار گيرند.

در صورتي كه پستي كاملاً بي‌برق گرديد مسئول پست موظف است از عمليات را به ترتيب زير شروع نمايد

1ـ كليد دژنكتور‌هاي خطوط و ترانسفورماتورها را دستي قطع نمايد.

2ـ پس از دريافت تانسيون از هر طريق پست را برق‌دار نمايد.

3ـ با استفاده از امكانات منابع راكتيو و با توجه به دستورالعمل «كنترل ولتاژ، ولتاژ پست را تنظيم نمايد».

4ـ ابتدا خط يا خطوطي كه تغذيه كننده ايستگاههاي مجاور است تحت تانسيون قرار دهد.

5ـ در اين مرحله در صورت بالا بردن ولتاژ در حد نرمال مسئول پست مجاز است تا حداكثر 50 درصد بار مصرفي پست را به طور تدريجي و با توجه به ولتاژ و فركانس برقدار نمايد.

6 ـ در مرحله نهايي با توجه به ولتاژ فركانس مسئول پست مي‌تواند تدريجاً كليه بارهاي قطع شده را برقدار نمايند.

ـ در صورتي كه در اثر بروز حادثه خط يا خطوطي از مدار خارج شدند پست‌هاي ذيربط به ترتيب ذيل عمل نمايد:

الف ) چنانچه ديژنكتور خطي باز شد و خط از پست مجاور تحت تانسيون قرار داشت مسئول ايستگاه موظف است اقدام به وصل مجدد ديژنكتور نمايد.

ب ) چنانچه خط يا خطوطي از مدار خارج شدند مسئولين ايستگاههاي ذيربط موظفند ابتدا خطوطي را كه در مانورهاي عملياتي اولويت در وصل دارند و سپس ساير خطوط را تحت تانسيون قرار داده و ايستگاه مقابل پس از دريافت تانسيون اقدام به وصل ديژنكتور خط يا خطوط بنمايد.

تذكرات مهم:

1 ـ در موقع عمليات در كليه شرايط نبودن ارتباط، فرمان وصل ديژنكتورها فقط يك بار مجاز بوده و بايد به كمك سنكرون چك لازم صورت پذيرد.

2ـ اگر در يك پست عملكرد حفاظتهاي اصلي را راكتور يا ترانسفورماتورهايي كه مستقيماً به خط متصل مي‌باشد باعث خروج خودكار گردد مسئول پست، قبل از بر طرف نمودن عيب يا ايزوله كردن دستگاه معيوب مجاز به در مدار آوردن خط نمي‌باشد.

3ـ چنانچه خطي با دريافت سيگنال Direct – Trip از مدار خارج شود مسئول پست قبل از حصول اطمينان از برطرف شدن عيب در پست مقابل مجاز به در مدار آوردن آن خط نمي‌باشد.

جريان راكتيو :

در جريان متناوب چنانچه ولتاژ و جريان با يكديگر هم فاز باشند حاصل ضرب آنان بر حسب ولت آمپر بيان مي‌شوند.

در جريان تك فاز قدرت حقيقي «اكتيو» از حاصل ضرب ولتاژ و جريان و cos زاويه بين آنها بدست مي‌آيد كه به عبارت رياضي

طبق شكل الف                   (ضريب قدرت = ) E . 1 = قدرت

و در شبكه سه فاز                   قدرت

شكل صفحه 65

همچنين قدرت راكتيو برابر است با حاصل ضرب ولتاژ و جريان و Sin زاويه بين آنها كه برچسب ولت آمپر راكتيو و يا Var بيان مي شود.

طبق شكل 1 ـ ب در جريان تك فاز

و در جريان سه فاز

شكل صفحه 66

افت شبكه در اثر وجود وار

جريان راكتيو در جريان متناوب همواره باعث ازدياد جريان در شبكه شده و ميزان افت را افزايش مي‌دهد كه ذيلاً به تشريح آن مي‌پردازيم.

كليه خطوط انتقال و توزيع نيرو داراي مقاومت، اندوكتانس و كاپاسيتانس مي‌باشد. جريان در مقاومت با ولتاژ هم فاز بوده و باعث افت حرارتي و ولتاژ مي‌شود كه فرمول آن عبارت است از

(جريان خط) I * (افت ولتاژ) E= (وات) افت قدرت

و طبق قانون اهم                           E=I.R

در نتيجه               وات         RI1 = I.R.I = افت قدرت

از فرمول مزبور مي‌توان چنان نتيجه گرفت كه چنانچه جريان مداري را به ميزان دو برابر افزايش دهيم مقدار افت چهار برابر مي‌شود در مداري كه داراي ضريب قدرت مي‌باشد جريان دو برابر حالتي است كه ضريب قدرت باشد. در بارهاي سنگين افت خطوط به دليل وجود جريان راكتيو فوق‌العاده زياد است.

همچنين در مداري داراي جريان افت قدرت در مقاومت خطوط به مراتب بيشتر از حالت با ضريب قدرت واحد مي‌باشد. در سيستم‌هاي انتقال نيروي جريان مستقيم ولتاژ در محل انتهايي خط همراه كمتر از ولتاژ در ابتداي خط «محل توليد» مي‌باشد كه مقدار آن بستگي به مقاومت خط و جريان آن دارد و از تفاضل ولتاژ منبع و افت ولتاژ در خط بدست مي‌آيد عبارت ديگر :

ER= ES –I . R2

ES = ولتاژ منبع

ER = ولتاژ دريافتي

I= جريان خط

R2= مقاومت خط مي‌باشد.

ولي در جريان متناوب مطلب كاملاً متفاوت بوده و كلي‌تر است

اندوكتاس خط در طول آن و كاپستيانس بين خطوط و زمين وجود دارد.

كه مجموعه اينها همگي همراه با مقاومت در طول خط نمايان مي‌شود در نتيجه در يك خط طويل حتي با ضريب قدرت واحد مقداري جريان راكتيو جهت جريان جريان شارژ خط كه در اثر خاصيت خازني پيش فاز به وجود مي‌آيد لازم است، اگر چه به هنگام برقراري جريان در خط از نقطه دريافت همواره با راكتاني اندوكتيو نيز سر كار خواهيم داشت.

در زمان كم باري و سبك بودن مصرف جريان خازني خط از جريان اصلي بيشتر بوده و خط نسبت به نقطه منبع با ضريب قدرت پيش فاز عمل مي‌نمايد.

افت ولتاژ از حاصل ضرب جريان در راكتانس خازني و جريان در راكتانس اندوكتيو و جريان در مقاومت بدست مي‌آيد و چون رابطه مذكور به صورت برداري مي‌باشد. در نتيجه ولتاژ انتهاي خط (نقطه دريافت) ممكن است كه از ولتاژ منبع بيشتر شود.

حال اگر در اثر ازدياد مصرف جريان را افزايش دهيم، افت ولتاژ در راكتانس سلفي خط به تدريج افزايش يافته ولي افت خازني ثابت مي‌ماند.

در مقدار معيني از جريان، از سلفي و خازني برابر گشته و در نتيجه ولتاژ ابتدا و انتهاي خط برابر مي‌گردد و ازدياد جريان از اين نقطه خاصيت سلفي خط را افزايش داده و در نتيجه ولتاژ انتهايي كمتر از ولتاژ منبع مي‌شود در اين شرايط افت خط از حالتي كه فقط مقاومت در نظر گرفته مي‌شد به مراتب بيشتر از خطوط به طور كلي به علت داشتن اندوكتانس و كاپاستيانس معمولاً داراي جريان راكتيو مي‌باشند.

كه در بارهاي سبك به صورت پيش فاز و در بارهاي سنگين به صورت پس فاز مي‌باشد.

ضريب قدرت در انتهايي خط توسط ضريب قدرت بار تعيين و مشخص مي‌شود «ترانسفورماتورهاي ايستگاه كه به دليل داشتن خاصيت سلفي احتياج به نيروي راكتيو پس فاز دارند نيز به حساب مي‌آيند» و چنانچه اين ضريب قدت كمتر از واحد «مقاومت خالص» باشد تعدادي نيروي راكتيو اضافي جهت تصحيح ضريب قدرت لازم است كه در بارهاي سنگين و داراي ضريب قدرت كم مقدار نيروي راكتيو مورد نياز ممكن است كه برابر نيروي راكتيو و حتي بيشتر باشد ضريب قدرت و تصحيح آن در شبكه‌هاي توليد و انتقال نيروي بسيار با اهميت بوده و نشان دهنده بهره‌برداري صحيح از سيستم مي‌باشد.

چگونگي جبران نيروي راكتيو:

متدهاي مختلف جهت تامين نيروي راكتيو متداول است، كندانسورهاي، سنگين و يا واحدهاي موجود در شبكه مي‌توان نيرو راكتيو پيش فاز «كاپاسيتيو» و يا پس فاز «اندوكتيو» سيستم را تامين كنند.

خازن‌هاي استانيك به صورت موازي مي‌توانند جهت خنثي كردن خاصيت سلفي موتورها و ساير بارهاي سلفي و تامين نيروي راكتيو پيش فاز تصحيح ضريب قدرت در كنارها آنها نصب كردند.

همچنين مي‌توان اين خازنها را در روي شينه ايستگاهها جهت جبران نيرو راكتيو سفلي ترانسفورماتورها و خطوط به طور موازي بكار برد.

معمولاً در سيستمهاي توزيع نيرو خازنها را در محل‌هاي هر چه نزديكتر به مصرف كننده قرار مي‌دهند و به دليل تغييرات با عملكرد آنها به صورت خودكار مي‌باشد. در نتيجه فقط در مواقع لزوم و كاهش پيش از حد ضريب قدرت پس فاز از آنها استفاده مي‌شود.

ژنراتورهاي به عنوان منبع توليد وار:

احتمالاً بزرگترين منبع توليد وار و تنظيم ولتاژ در سيستمهاي توليد و انتقال نيرو خود واحدهاي موجود در شبكه مي‌باشد.

بيشتر ماشينها براي ضريب قدرت كمتر از 1 طراحي و ساخته شده‌اند. مقدار ضريب قدرت معمولاً حدود 80% است و اين بدان معني است كه اگر مثلا ظرفيت توليدي واحدي 100 مگاوات باشد قدرت ظاهري آن 125مگاوات آمپر است در نتيجه اين واحد مي‌تواند حدود 75 مگاوات آمپر راكتيو توليد نمايد. «البته به شرطي كه ولتاژ ژنراتور از حد مجاز تجاوز ننمايد».

زماني كه يك ژنراتور بار مصرفي را تامين مي‌نمايد، چنانچه براي تامين نيروي راكتيو پيش فاز از آن استفاده نماييد زيرا تحريك زاويه قدرت افزايش يافته و در صورت افزايش پيش از حد ممكن است كه ماشين از حالت تعادل خارج شود. اين مقدار از بار تابع وقت عملكرد در رگولاتور ولتاژ ماشين مي‌باشد. ژنراتورهاي مدرن با سيستم كنترل ولتاژ الكتريكي و غيره به راحتي نيروي راكتيو پيش فاز را به ميزان بيشتري نسبت به حالت كنترل به صورت رئوستا و يا موارد مشابه تامين نماييد.

قبل از خاتمه اين بحث بهتر است كه مقدار وار قابل استفاده در رابطه با ضريب قدرت ماشيني در 100 % ظرفيت قدرت ظاهري «مگاولت آمپر» ذيلاً نمايش دهيم:

درصد (%)           مگاوار                 % مگاوات                 % ضريب قدرت

0                         100                           100

30                           95                          95

43                           90                           90

53                           85                           85

60                            80                           80

66                           75                           75

70                           70                           70

76                           65                           65

جريان راكتيو و اثر ناتعادلي ولتاژ:

عامل ديگر بر روي جريان راكتيو در سيستم توليد و انتقال نيرو عبارت است از نسبت سيم پيچي ترانسفورماتورها در سيستم به هم پيوسته انتخاب صحيح تپ چنجر ترانسفورماتورها مي‌توانند در كاهش مقدار جريان ناخواسته در سيستم موثر باشد.

به عنوان مثال فرض كنيم در دو ايستگاه توسط يك خط انتقال نيرو با ولتاژ بالا و به يكديگر متصل‌اند و ثانويه ترانسفورماتورهاي آنها نيز به يكديگر متصل است.

اگر ترانسفورماتور در يك ايستگاه براي ولتاژ بيشتر ثانويه نسبت به ايستگاه ديگر تنظيم شده باشد. (نسبت تبديل كمتر) جريان راكتيو از ايستگاه با ولتاژ بيشتر به سمت ايستگاه با ولتاژ كمتر برقرار شده و باعث ايجاد افت كافي امپدانس در خط متصل به ايستگاه با ولتاژ كمتر شده و در نتيجه ولتاژ ايستگاه و خط در محل برابر مي‌گردند اين مطلب در شكل مقابل نشان داده شده است.

شكل ص 70

دياگرام نمايش جريان راكتيو در يك فضا به علت نابرابري ولتاژ در روي شينه ايستگاههاي متصل به صورت موازي جريان راكتيو از ايستگاه A (ايستگاه با ولتاژ بالاتر ) به سمت ايستگاه B (ايستگاه با ولتاژ كمتر) به ميزان محدود شده توسط راكتانس خط جريان مي‌بايد و افت IXL ميزان تفاوت اين دو ولتاژ است مجذور اين دو جريان در راكتانس خط نشان دهنده ميزان قدرت راكتيو از تفاوت دو ولتاژ است.

در سيستم سه فاز قدرت راكتيو برابر 3 I2XL مي‌باشد.

نكته قابل توجه اين است كه شكل وار در مقايسه با وات يك مشكل محلي است در صورتي كه مسئله قدرت بيشتر يك مسئله مربوط به سيستم است و به علت عوامل بسيار زيادي از قبيل تپ ترانسفورماتورها، خازن‌هاي نصب شده راكتورها، كنترل كننده ولتاژ واحدها و نيروي راكتيو خطوط انتقال، تغييرات وار در يك منطقه مي‌تواند باعث كاهش يا ازدياد ولتاژ در آن منطقه شده ولي بر روي ساير قسمتهاي سيستم اثر چنداني نمي‌گذارد كنترل اقتصادي ولتاژ وار به صورت اتوماتيك« البته در صورتي كه امكان داشته باشد» به علت عوامل گوناگون گران بوده و اين عمل معمولاً به صورت دستي انجام مي‌گيرد.

كنترل سيستم

كنترل سيستم يكي از بزرگترين مسئوليتهاي ديسپاچيرهاي سيستم مي‌باشد ولتاژ شبكه، فركانس، بار خطوط و جريان آنها و ميزان بار دستگاهها بايد همواره در مقدار معيني كه بستگي به ظرفيت آنها دارد محدود شوند تا بتوان نيروي الكتريسيته مطمئن و ارزان با ولتاژ و فركانس صحيح به مصرف كننده عرضه نمود.

ولتاژ جريان و بار دستگاهها همواره در نقاط مختلف سيستم متفاوت است و كنترل آنها معمولاً به صورت محلي انجام مي‌گيرد.

مثلاً ولتاژ ژنراتور توسط جريان تحريك ميدان آن تعيين مي شود و همانطور كه قبلاً گفته شد چنانچه ولتاژ ژنراتورها هماهنگ نباشند جريان راكتيو بين آنها برقرار مي‌شود.

به طور مشابه بار ژنراتورها در مورد واحدهاي بخاري توسط دريچه بخار و در مورد واحدهاي آبي توسط دريچه آب كنترل مي‌شود و بار هر ماشين به طور جداگانه توسط گرداننده اوليه خود تعيين مي‌گردد.

بار خطوط انتقال نيرو بستگي به بار ژنراتورها، بارهاي مصرفي، خطوط موازي ديگر و همچنين امپدانس آنها دارد. كنترل دقيق ميزان ولتاژ در هر ناحيه و تعيين بار واحدها به طوري كه بتواند بدون تجاوز از ظرفيت خطوط و دستگاههاي بار مشتركين را تامين كنند، براي ديسپاچرها كاملاً ضروري است.

معمولاً اطلاعات كافي و دقيق بر روي تنظيم كننده ولتاژ واحدها و تپ چنجر ترانسفورماتورها و دستگاههاي گاورنر جهت تنظيم توليد و ولتاژ نوشته شده است و در اين قسمت از شرح جزئيات آن صرف نظر مي‌نماييم.

عوامل موثر بر روي كنترل سيستم

مهمترين عواملي كه در سيستم‌هاي توليد نيرو موثر واقع شده و باعث ايجاد تغييرات زياد در آن مي‌شوند عبارتند از فركانس سيستم و بار خطوط در شبكه‌ها به هم پيوسته.

عامل مهم ديگر كه تعيين كننده ميزان بار خطوط شبكه می‌باشد و در مورد آن در قسمت تبادل انرژي نيز قبلاً صحبت شده زاويه بين نقاط مختلف شبكه است كه البته تا كنون دستگاههاي اندازه‌گيري جهت تشخيص آن ساخته نشده و مقدار آن با محاسبه بدست مي‌آيد.

چنانچه مي‌دانيم كليه سيستمهاي نيرو با جريان متناوب كار مي‌كنند و فركانس در كليه نقاط سيستم «مركز به هنگام تغييرات آني با ژنراتورها كه منجر به تغيير زاويه مي‌گردد » ثابت است. همچنين فركانس سيستم از مشخصات اوليه كنترل شبكه مي‌باشد كه قابل اندازه‌گيري است و چون كليه ژنراتورها از نوع سنكرون می‌باشد لذا توسط يك فركانس شبكه بالا و پايين مي‌رود سرعت ژنراتورها نيز به همان نسبت تغيير مي‌كند و اين به آن معني است كه اگر فركانس از 50 هرتز، به 1/50 هرتز افزايش يابد كليه ماشين‌هاي خود را با آن تطبيق داده و با فركانس جديد (1/50 ) كار مي‌كنند البته ميزان تغيير سرعت از روي تعداد قطب‌هاي ماشين و طبق فرمول زير به دست مي‌آيد.

دو رد دقيقه =

فركانس بر حسب =

تعداد قطبها=

مثلاً در فركانس 50 هرتز دور يك ماشين دو قطبي برابر خواهد بود با :

دور دقيقه

در فركانس 1/50 هرتر دور ماشين برابر خواهد بود با:

دور در دقيقه

مثال فوق نمونه‌اي از يك واحد بخاري است سرعت واحدهاي آبي به مراتب از واحدهاي بخاري كمتر است.

مثلاً در يك ماشين با فركانس HZ 50 و تعداد 18 ميزان دور برابر خواهد بود با

دور در دقيقه

حال اگر در ماشين ذكر شده در مثالهاي فوق با يكديگر متصل و مشغول كار باشند مكانيكي آنها متفاوت ولي سرعت الكتريكي آنها همان فركانس 50 هرتز خواهد بود.

موارد مهمي كه در كنترل سيستمهاي بهم پيوسته موثر مي‌باشند عبارتند از:

1 ـ هر سيستم بايد داراي مقداري كافي توليد جهت تامين مصرف بار ناحيه خود با فركانس مطلوب به همراه مقداري رزرو و كنترل آن كنترل آن باشند.

2ـ هر سيستم بايد طوري مورد بهره‌برداري و كنترل قرار گيرد تغييرات توليد در سيستمهاي مجاور تاثير زيادي بر روي آن نگذارند.

3 ـ هر سيستم بايد مقدار توليدي خود را طوري تنظيم نمايد كه با تغيير مصرف همواره مقدار تبادل انرژي آن با سيستم مجاور طبق برنامه ريزي قبلي باشد.

آشنايي با نحوه كار سيستم‌هاي مخابراتي

سيستم مخابراتي پي . ال. سيمي خواهيم بدانيم به چه صورت ارتباط مخابراتي از طريق سمهاي فشار قوي برق ارسال مي‌گردد پي . ال. سي داراي يك كانال ارتباطي است كه مي‌تواند ارتباط خود را از نقطه‌اي به نقطه ديگر توسط سيگنال بفرستد ما بايد تغييراتي انجام دهيم كه سيستم را از نونيزهاي مزاحم جدا نماييم امپدانس خازن در مقابل فركانسهاي بالا كم و در مقابل فركانسهاي پايين خيلي زياد است

اين سيستم شامل سه بخش مداري و يك بخش به نام (ARRESTER) جرقه گير مي‌باشد.

1ـ بخش 1ـ ترانس تطبيق كه كارش اين دست امپدانس ورودي و خروجي را تطبيق دهد.

2 ـ درين كويل (Drin . Coil)كه بعد از ترانس تطبيق نشت نونيزهاي فشار قوي را از زمين مي‌كند به طوري كه آثاري 50 هرتز نداريم.

3ـ فيلتر كه مسير عبور فركانس را تصحيح مي‌كند.

4 ـ Arrester كه در فوق ذكر شده؟

Line. Matchirg. Unit (L . M. U)

شكل ص 74

لاين تراپ: جهت جلوگيري از تداخل فركانسهاي از پستي به پست بعدي بايد لاين تراپ نصب شود. كه عمدتاً يك كويل است امپدانس آن در مقابل فركانس هاي پايين كم در مقابل فركانس‌هاي بالا زياد است.

شكل ص 75

فركانسي كه گوشي انسان مي‌تواند تشخيص دهد بين 16 تا 20 كيلو هرتز (KHZ) مي‌باشد هميشه گيرنده و فرستنده براي هم پاي لوت مي‌فرستد.

ما حدوداً مي‌توانيم چهار نوع سيگنال را روي خطوط نمائيم و معمولا روي كوپل مي‌نمايند.

1ـ كوپلينگ فاز و زمين

2ـ كوپلينگ دو فاز بايد سيستم دو فاز حتماً لاين تراپ روي فاز وسط و يك فاز كنار جهت كوپلاز دو فاز استفاده شود.

3ـ كوپلينگ سه فاز

  • سيستم فاز با زمين در نصب L.C داراي افت سيگنال بيشتري است.
  • سيستم فاز به فاز نسبت به فاز به زمين داراي افت كمتري است.
  • سيستم سه فاز افت كمتري از دو فاز دارد.
  • سيستم بين دو مدار از همه بهتر است از نظر ارتباط PLC چنانچه يك مدار قطع شود از مدار ديگر ميتواند ارتباط PLC داشته باشد.

انواع لاين تراپها:

1)لاين تراپنيم ميلي هانري

2)لاين تراپ 1 ميلي هانري – لاين تراپ 1ميلي هانري داراي كيفيت بهتري است.

امپدانس لاين تراپ حداقل 42/1 برابر امپدانس خط باشد.

از يك كانال PLC هم ميتوان براي مكالمه و هم براي حفاظت استفاده نمود. قدرت فرستنده (TX) زياد است ولي قدرت گيرنده (RX) كم است.

تله موج(تله خط)LINE TRAPS

-از خطوط انتقال نيرو

بمنظور انتقال سيگنالهاي مختلف نظير سيگنال نظير سيگنال اندازه گيري و كنترل از راه دور مكالمات تلفن تله تايپ و سيگنالهاي حفاظت جهت ارسال و دريافت از پستهاي مجاور استفاده ميشود جهت جلويگري از تداخل اين سيگنالها كه داراي فركانس بالا مي باشد و بمنظور جلوگيري از تداخل سيگنالها از موج گير يا تله موج استفاده ميشود فركانس اين سيگنالها بين 30 تا 500 كيلو هرتز مي باشند.

  • براي هر فيدر خروجي معمولا يك باند مسدود كننده در نظر مي گيرند (حداكثرKHZ 100)

-ساختمان الكتريكي تله موج

L: اندوكتانس سيم پيچ اصلي: (ثابت)

(02-01-03-032-02-01)

پهناي باند مختلف با تغيير RS و C قابل دسترسي است. به اين مجموعه واحد تنظيم ميگويند.

محل استقرار موج گير در پستهاي فشار قوي

محل نصب موج گيرها در پستهاي فشار در انتهاي خطوط و بعد از ترانسفور ماتور ولتاژ مي باشد موج گيرها فقط در دو انتهاي خطوطي كه سيستم P.L.C بين دو پست منتهي به خط وجود داشته باشد نصب ميشود.

 

 

 

عوامل قابليت اطمينان سيستم قدرت:

مقدمه:

يكي از مهمترين مسئوليتهاي بهره‌برداري سيستم قدرت فراهم آوردن امكان عملكرد قابل سيستم قدرت است. در طراحي و ساخت تجهيزات سيستم قدرت و خطوط انتقال و توزيع زيادي ره اين تجهيزات سيستم قدرت و خطوط انتقال و توزيع زيادي به اين عوامل معطوف مي‌شود.

تجهيزات توليد و پست با دقت طراحي مي‌شوند تا سالها با اطمينان كار كنند و در طراحي نكاتي در نظر گرفته شده است تا اضافه ولتاژهاي گذاري ناشي از رعد و برق و امواج حاصل از قطع و وصل را تحمل نمايد. تجهيزات را چنان طرح كرده‌اند كه فشارهاي مكانيكي و الكتريكي را كه ممكن است در اثر جريانهاي شديد اتصال كوتاه ناشي شوند تحمل كنند.

طراح سيستم، قدرت كافي براي خطوط تجهيزات پست تامين مي‌كند تا به طور معمول از كار افتادن تجهيزات نظير خط، مجموعه ترانس، مقره‌هاي كليد، يا مشكلات مشابه، منجر به قطع برق مصرف كننده نگردد.

معيار معمول در طراحي آن است كه امكانات و ظرفيت لازم براي تحمل يك حادثه قابل پيش‌بيني نظر قطع يك خط، ترانس، يا واقعه معقول ديگر را تامين نمايد. معمولاً به دليل هزينه فزاينده و احتمال كم وقوع و حادثه در يك زمان در طراحي سيستم امكانات لازم براي تحمل دو حادثه يا بيشتر را در نظر نمي‌گيرند.

پس از آن كه سيستم قدرت طراحي و ساخته شده، مسئوليت بهره‌بردار سيستم قدرت است كه از آن چنان بهره‌برداري كند كه از محدوديتها طرح تجاوز نشود و نيز مراقب شرايطي باشد كه در صورت وقوع بر قابليت اطمينان تاثير مي‌گذارند و آماده باشد تا از وقوع شرايط باشد كه در صورت وقوع بر قابليت اطمينان تاثير مي‌گذارند و آماده باشد تا از وقوع شرايط مخاطره آميز جلوگيري كند به دنبال وقوع حادثه‌اي كه منجر به قطع برق مي‌شود و يا تجهيزات آماده كار نباشد بهره‌برداري سيستم بايد تا حد امكان سيستم را به حالت عادي برگرداند. به نحوي كه قابليت اطمينان آن در بالاترين سطح ممكن نگاه داشته شود.

عوامل موثر بر قابليت اطمينان سيستم قدرت:

ـ برخي از عوامل موثر بر‌قابليت اطمينان سيستم قدرت عبارتند از:

1ـ ظرفيت ذخيره

2ـ ظرفيت كافي انتقال و پست

3ـ توانايي هماهنگ كردن بار و توليد.

4ـ قطع فوري خطوط يا تجهيزات اتصالي شده و به كار‌گيري دوباره امكانات

5ـ توانايي در راه اندازي دوباره تجهيزات توليد.

6 ـ توانايي بكارگيري تجهيزاتي نظر كليدهاي قدرت بدن وابستگي به انرژي سيستم قدرت

7 ـ توانايي فراهم آوردن تركيباتي گوناگون خطوط يا تجهيزات پست براي باز گرداندن سريع تجهيزات سالم به كار .

8ـ همبستگي كافي و قابل اطمينان با ديگر سيستمهاي مجاور

9ـ نمايش قابل شرايط سيستم و ارتباط مطمئن با پستهاي مهم انتقال و توليد.

فهرست فوق به هيچ عنوان كامل نيست، ليكن انواعي را شامل مي‌گردد كه براي حصول اطمينان از بهره‌برداري سيستم قدرت مي‌بايست مرور شوند. برخي از اقلام فهرست شده در ضمن طراحي تعيين مي‌گردد. و تحت كنترل بهره‌برداري سيستم نيست. بحث ذيل سعي بر آن دارد. تا عواملي را عنوان كند كه با اعمال كنترل روي آنها، بهره‌بردار سيستم بتواند براي دستيابي به حداكثر قابليت اطمينان با امكانات موجود اقدام كند.

ذخيره گردان:

ظرفيت توليد موجود در سيستم مازاد بر بار سيستم را، ذخيره گردان گويند.

احتمالاً ذخيره گردان كافي، عامل اصلي تامين در بهره‌برداري از سيستم قدرت است.

خط مشي تعيين مقدار ذخيره گردان مطلوب يك سيستم، وابسته به عوامل مربوط به ميزان مخاطره سيستم و اقتصاد مي‌باشد. پس از تعيين خط مشي ذخيره گردان وظيفه بهره بردار سيستم قدرت است كه سعي كند همه روزه اين معيار را رعايت كند سيستم در اثر ذخيره ناكافي به مخاطره نيفتد.

به دليل هزينه توليد بار ذخيره زايد بهره بردار سيستم بايد توجه كند كه ذخيره زايد حمل نشود. ميزان ذخيره گردان را مي‌توان به شكل درصدي از حداكثر بار روزانه يا بر اساس ميزان خطر مربوط به قطع ظرفيت توليد واقعي سيستم بيان كرد

تعيين ذخيره گردان بشكل درصدي از حداكثر با روزانه آنچنان مطلوب نيست چرا كه ممكن است خطرات واقعي موجود در سيستم را در نظر نگيرد

از اين گذشته بويژه در مورد واحدهاي حرارتي، معمولاً واحدهاي توليدي از زمان صدور فرمان راه‌اندازي تا زمان آمادگي به چند ساعت وقت نياز دارند. از زمان صدور فرمان راه اندازي تا زمان آمادگي به چند ساعت وقت نياز دارند. در نتيجه، تخمين بار لازم است و اين تخمين ممكن است تا حدودي شامل خطا باشد. اگر بار را كم تخمين زده باشيم درصد ذخيره گردان در زمان حداكثر بار ممكن است از آنچه معيار را يجا مي‌كند كمتر باشد. گاهي اوقات در توافقهاي مربوط به ارتباط سيستمهاي مجاور براي ذخيره گردان ناكافي جرايمي منظور مي‌شود.

روش واقع بينانه تر تعيين معيار ذخيره گردان، احتمالا آن است كه آن را بر مبناي خطر و همراه با در نظر گرفتن خطاي پيش بيني بار و محدوديتها قانوني استوار كنيم. عناصر خطر عبارتند از مقدار بار پر بارترين واحد يا مقدار تواني كه مي‌تواند در صورت وجود خطوط رابط از سيستمهاي مجاور مقداري هم براي خطا در پيش بيني بار محدوديتهاي قانوني در نظر مي‌گيريم. معمولاً هر يك از اين عوامل بين 2 تا 3 درصد هستند. در پاره‌اي موارد عوامل ديگري افزوده مي‌شود. اين مقدار دلخواه به حساب آورنده آلايشهاي غير طبيعي سيستم و ديگر شرايطي است كه احتمالاً منجر به خطر بيش از معمول مي‌گردد.

نمونه‌اي از محاسبات ذخيره‌گردان لازم بر مبناي بيان شده در شكل 1 ـ9 براي سيستم ب آمده است ديگر عوامل وابسته به ذخيره گردان كه مي‌‌بايست تحت رسيدگي پيوسته بهره بردار مقدار افت فركانس وابسته به درصد توليد موجود از دست رفته با احتساب سيستمهاي مجاور است مطلوب است.

كه در كمترين زمان ممكن فركانس را به مقدار عادي بازگردانيم و در صورت وجود خطوط رابط، در حداقل زمان خطوط رابط را به برنامه عادي خود برگردانيم تا باعث ناپايداري يا اضافه بار نشود. تجمع انرژي ناخواسته از حد تجاوز نكند و تاثير خرابي بر سيستم‌هاي مجاور به حداقل برسد.

ژنراتورها از نظر سرعت پاسخ در برداشت بار محدوديتهاي دارند در واحدهاي آبي ميزان برداشت بار معمولاً بوسيله ميزان شتابگري آب در دريچه‌هاي كنترل آب محدود مي‌گردد و در واحدهاي حرارتي پس از آنكه انرژي اوليه ذخيره شده در ديكهاي بخار به مصرف رسيده ميزان برداشت بار توسط ميزان توليد بخاري كه بتواند برداشت بار را حفظ كند، محدود مي‌شود.

شكل 1 ـ 9 (الف)   سيستمي با پيك بار 4000 MW كه در آن پر بارترين واحد 350 مگاواتي است، و در آن خطايي معادل 2% براي پيش بيني 3% براي تنظيم وجود داشته و هيچ شرايط غير عادي براي آن فرض نمي‌شود.

350 ،         MW 350         پربارترين واحد

(4000 * 2%)MW 80 =         خطاي پيش بيني

(4000 *3 %) MW 120 =       خطاي تنظيم

0 =       فاكتور تضميني

MW 550             ذخيره چرخشي لازم

شكل 1 ـ 9 (ب) فرض كنيد قبل (الف) بزرگترين واحد همانند (A) باشد، فاكتور تضميني اختياري MW 100 براي به حساب آوردن شرايط عادي در نظر گرفته شود.

MW   500 =                 توان ورودي شكل

MW     80 =               خطاي پيش بيني

MW     120 =               خطاي تنظيم

MW   100 =                فاكتور تنظيمي

MW   800                   ذخيره چرخشي

اين امكان وجود دارد كه درصد ظرفيت بي باري را كه مي‌توان به وسيله واحدهاي ژنراتور در زمان‌هاي گوناگون مثل 5 و 10 و 30 ثانيه، 1 دقيقه و 5 دقيقه و غيره برداشت تعيين نمود. با اين تعيين ذخيره گردان، مي‌توان به ميزان معقولي پيش بيني كرد كه سيستم به حالتي كه منجر به افت فركانس مي‌‌شود چگونه پاسخ مي‌دهد.

در شبكه هاي به هم پيوسته عظيم، حتي قطعه يك ژنراتور كه پر بار هم افت فركانس قابل ملاحظه اي ايجاد نمي‌كند در چنين مواردي، زاويه توان سيستمي كه توليد را از دست داده عقب مي‌افتد و بلافاصله توان از ديگر سيستمهاي به هم پيوسته به سيستمي كه كمبود سيستم دارد جاري مي‌گردد.

از آنجا كه افت فركانس وجود ندارد و يا بسيار كوچك است تنها نشانه شرايط غير عادي، انحراف توان انتقالي از خطوط رابط از مقادير برنامه ريزي شده آنها است براي باز گرداندن برنامه خطوط رابط به شرايط عادي، لازم است سيگنالهاي كنترل فركانس بار خط رابط و يا دستورات تلفني، به نيروگاههاي داراي ظرفيت ذخيره داده شود. در چنين مواردي، پاسخ ذخيره گردان قدري كنترل از زماني است كه كاهش فركانس چشمگير باشد.

داشتن ذخيره توزيع شده در چند واحد سيستم عامل مهمي در برقراري ذخيره گردان مناسب است.

چنانچه بخش اعظم و يا تمامي ذخيره بر عهده يك واحد بزرگ باشد پاسخ كلي به ميزان بار برداري آن واحد محدود مي‌شود. هنگامي كه ذخيره بين چند واحد تقسيم شود، هر يك سهم خود را در بازگردان شرايط سيستم به حال بر عهده مي‌گيرند و امكان ناپايداري، قطع خط رابط، يا اضافه بار خطوط بار خط و تجهيزات كاهش مي‌يابد. در مجموع مي‌توان گفت كه ذخيره گردان كامل، از عوامل اصلي در برقراري اين است سيستم قدرت است.

مقدار ذخيره گردان مورد لزوم بر اساس ارزيابي كلي تعيين مي‌شود و يك تصميم در تعيين خط مشي مديريت است. پس از تعيين خط مشي، مسئوليت بهره‌برداري سيستم آن است كه اطمينان حاصل كند كه اين خط مشي اجرا شده است و تخصيص ذخيره بين واحدهاي موجود چنان است كه به هنگام قطع توليد يا خطوط رابط به پاسخ مناسب دست خواهند يافت.

قابليت انتقال و پست:

قابليت تحمل توان خطوط انتقال و تجهيزات پست از عوامل طراحي مي‌باشد و تحت شرايط كنترل بهره‌برداران سيستم نيست مع‌ذالك پس نصب و استفاده از خطوط و تجهيزات بهره‌بردار سيستم در موقعيتي قرار دارد كه نگذارد در بهره برداري عادي از حدود تواناييهاي تجاوز شود و با نظارت مكرر شرايط بار و ولتاژ در نقاط مختلف سيستم، بهره‌بردار قادر است از شرايط آمادگي باشد و براي جلوگيري از وقوع شرايط اضافه بار، توليد را تنظيم كرده يا شكل سيستم را تغيير دهند.

بهره‌برداران سيستم بايد با مقادير نامي عادي و اضافه بار تجهيزات تحت اختيار خود آشنا باشد.

از برخي تجهيزات به ويژه ترانس‌ها مي‌تواند بدون تخريب براي مدتي محدود در باري بزرگتر از مقدار نامي آن بهره‌برداري كرد. مقادير نامي تجهيزات توليد بوسيله سازنده تعيين مي‌شود و با آزمايشات بهره‌برداري پس از نصب تعيين مي‌شود.

تاثيرات دما بر تجهيزات

افزايش دما عامل محدود كننده بارگيري از تمام تجهيزات الكتريكي است.

حداكثر دماي بهره‌برداري از تجهيزات توليد و پست توسط سازندگان و اطلاعات تهيه شده توسط مهندسان سيستم و موسسات بهره برداري تعيين مي‌شود. چنانچه دماي هواي محيط كم باشد امكان بارگيري از تجهيزات، بيشتر از هنگامي است كه دما بالا باشد با تجهيزات حرارتي مولد، يا از مدار خارج كردن گرم كن‌هاي تغذيه آب و به قيمت كم كردن كارآيي مي‌توان به طور موقت ظرفيت قابل توجهي بدست آورد و در شرايط اضطراري، ظرفيت اضافي حاصل از اين روش، مي‌تواند از اضافه بار تجهيزات ديگر قطع بار اضطراري جلوگيري كند، افزايش فشار ديگ بخار واحدهاي حرارتي تا حدودي مي‌تواند براي افزايش موقت ظرفيت به كار رود.

مسائل ضريب قدرت

ضريب قدرت تجهيزات توليد، عامل ديگري است كه بايد تحت نظارت مستمر بهره‌بردار سيستم باشد.

چنان چه واحدي راكتيو خروجي نسبتاً بزرگي داشته باشد حتي اگر بار مگاوات آن كمتر از مقدار نامي باشد، ممكن است از كل مقدار نامي خود خارج شود. هنگام تامين توان راكتيو پيش فاز امكان گرم شدن لايه‌هاي انتهاي آرميچر ژنراتوري زيادي مي‌شود معمولاً براي نظارت از وسايل حساس به حرارت نظير عناصر حرارتي مقاومتي «RTD» يا ترموكويل استفاده مي‌شود.

مقادير نامي خط انتقال:

نوع و اندازه هادي و طول خط و مشخصات دكل در مقادير نامي خط انتقال را، تعيين مي‌كند. دو طرف كوتاه از آنجا كه اختلاف فاز الكتريكي خط بارگيري سنگين آن اندازه نيست كه مشكل پايداري ايجاد كند فقط نوع و اندازه هادي اهميت دارد. در چنين خطوطي مقادير گرمايي هادي عامل محدود كننده است معمولا در خطوطي كه توانايي گرمايي، قابليت را محدود مي‌كند مقادير نامي تابستاني و زمستاني را مي‌دهند. مقادير تابستاني قدري كمتر از مقادير زمستاني است، زيرا كه دماي محيط در تابستان بالاتر است.

در خطوط طولاني محدوديتهاي پايداري به جاي توانايي حرارتي هادي، تعيين كننده مقادير نامي است در چنين خطوطي، پيش از آن كه جريان هادي به حد نهايي خود برسد، به مرز ناپايداري مي‌رسد. بهره برداري سيستم كه به تواناييهاي خط و پست آشنا باشد، مي‌توان در شرايط عادي يا خرابي اعمال لازم را انجام دهد تا اطمينان حاصل كند كه از حدود توانايي نگذاشته‌ايم، يا چنان لازم باشد تركيب كليد‌‌ها را چنان بهبود بخشد يا مقداري از بار را قطع كند تا به حداكثر قابليت اطمينان كاري دست يابد.

هماهنگي توليد بار :

هنگامي كه از سيستم قدرتي در فركانس عادي بهره‌برداري شود، در حالي كه خطوط رابطه يا سيستمهاي ديگر بارهاي برنامه ريزي شده‌اي را حمل كنند توليد بار هماهنگند. هر گونه افزايش يا كاهش بار بايد با تغيير متناظري دنبال شود تا با شرايط بار جديد هماهنگ باشد.

بهره برداري سيستم به ابزارهاي نمايش دهنده گوناگوني مجهز است از جمله فركانس سيستم، توان از را در اندازه‌گيري شده خطوط رابطه و خطاي كنترل منطقه به نحوي كه بهره بردار به شكل پيوسته آگاه از اين عوامل باشد. هماهنگي بار و توليد، مسئوليت اصلي بهره‌برداري سيستم است وسايلي نظير كنترل فركانس بار و تجهيزات بخش بار خودكار، براي ياري در هماهنگ كردن توليد و بار موجود مي‌باشد. پس از اين مرحله است كه بارگيري اقتصادي از ژنراتورها مطرح مي‌شود. براي حصول اطمينان از اين كه همواره توانايي توليد كافي براي پاسخگويي به بار پيش بيني شده وجود دارد و با در نظر گرفتن احتمال قطع يك مولد نيروي، همان طور كه پيش از اين عنوان شده، ظرفيت ذخيره گردان در نظر گرفته مي‌شود مع‌ذالك چنانچه خرابي‌هاي عمده‌اي نظير قطع كليد خطوط قطع رابط با سيستمهاي مجاور يا كل پست نيروگاه بر اثر خرابي شينها اتفاق بيفتد امكان دارد توليد باقي مانده براي تامين بار سيستم كفايت نكند. هنگامي كه توليد كافي نباشد، فركانس سيستم نزول مي‌كند.

جلوگيري از ادامه نزول فركانس از اهميت فوق‌العاده‌اي برخوردار است.

بويژه در نيروگاههاي حرارتي، وسايل كمكي نظير پمپهاي تغذيه به ديگ بخار پنكه‌هاي تهويه و غيره براي كار صحيح بايد در صورت و ولتاژ عادي يا در حدود آن عمل كند. افت فركانس بيش از چند هرتز (5 يا 6)مي‌تواند باعث قطع تجهيزات كمكي نيروگاه شود كه به قطع كامل نيروگاه منتهي خواهد شد و اين امر، خود از توليد موجود مي‌كاهد و امكان سقوط كل سيستم را افزايش مي‌دهد.

با ادامه نزول فركانس، هماهنگي بار با توليد موجود الزامي است اين كار را مي‌توان به شكل دستي با قطع سريع بار مصرف كنندگان به مقدار كافي انجام داد تا فركانس از كاهش باز بمانند و آن گاه شروع به باز گرداندن فركانس به مقدار عادي نمود.

از آنجا كه معمولاً بهره‌بردار سيستم وقت كمي دارد تا موقعيت را ارزيابي كرده و عمل اصلاحي مناسبي انجام دهد قطع دستي بار از حد مطلوب بسيار دور است. در نتيجه، در عمل معمول است كه رله‌هاي زير فركانس نصب شود تا بار را به طور خودكار به مقداري قطع كند كه بار باقيمانده با توليد موجود هماهنگ باشد در تهيه برنامه‌هاي قطع بار معمولاً آن است كه بار را متناسب با نزول فركانس قسمت به قسمت قطع كنند.

مثلاً چنانچه اتفاق قابل پيش بيني منجر به قطع 30% از توليد شود، ممكن است تصميم بگيريم كه 35 درصد از بار را مرحله به مرحله كاهش دهيم، به نحوي كه 5 درصد بار از 49 هزار هرتز قطع شود و اگر نزول فركانس ادامه يافت، مقاديري بيشتري قطع شود. تا جاي كه كل 35 % در فركانس از پيش گزيده‌اي مثلاً 48 هرتز قطع شود. برنامه‌هاي قطع بار سيستمها مقاومت هستند ليكن همگي چنان برنامه ريزي شده‌اند كه حداكثر بار بيش از آن قطع شود كه فركانس تا حدي نزول كرده باشد كه وسايل كمكي نيروگاه قطع شوند و قطع كل سيستم اتفاق بيفتد.

عامل ديگري كه مي‌تواند احتمال قطع كلي سيستم بر اثر نزول فركانس را به حداقل برساند آن است كه چنانچه سيستم صادر كننده انرژي است، در فركانس از پيش گزيده خطوط رابط را باز كنيم چنانچه سيستم وارد كننده توان باشد باز كردن خطوط رابط را باز كردن خطوط رابط در زمان اشكال بايد به عنوان آخرين تلاش در نظر گرفته شود و فقط بايد در صورت عملي شود كه همراه با خروج توان از سيستم فركانس پيوسته نزول كند.

تفاوتهاي سراسري فرامين بهره‌برداري صادر شده از سيستمهاي گوناگون معمولاً اين روند را مي‌پوشاند. و در راهنمايي شماره 9 كميته ارتباط ما بين سيستمهاي قدرت آمريكاي شمالي نيز اين مقررات عنوان شده است. ارتباط متقابل، به پايداري و محدود كردن كاهش فركانس كمك مي‌كند از روش، پيچيده‌تري كه توسط آن ميزان كاهش فركانس براي تعيين مقدار قطع بار به كار مي‌رود مي‌توان استفاده كرد. رله هاي ساخته شده است كه به ميزان كاهش فركانس حساسيت دارند. اين رله‌ها قادرند اطلاعات فركانس را به كامپيوتر كنترل مركزي بفرستند كه مي‌توانند تغييرات فركانس را تحليل نموده و در صورت نياز پالسهاي كنترل براي قطع بار صادر كند. با بهبود فركانس، بار را به مقداري كه با توليد موجود هماهنگ باشد. متصل مي‌كنيم. درباره‌اي موارد اين كار به شكل خود كار با رله و در ديگر موارد با دست انجام مي‌شود در حال مطلوب‌تر است كه با قسمتي از سيستم براي مدت كوتاهي قطع كنيم تا اين كه اجازه دهيم فركانس آن قدر نزول كند كه سيستم دچار قطع كامل شود.

هنگامي كه بخش بزرگي از بار كم مي‌شود يا رله‌ها خطوط رابطي را كه توان را صادر مي‌كنند قطع كنند نيز هماهنگي توليد با بار ضروري است. در چنين حالتي بار كمتر از توليد است و فركانس بالا مي‌رود. ميزان افزايش فركانس را بايد محدود نمود زيرا كه منجر به افزايش ولتاژ شده و چنانچه محدود نشود مي‌تواند به تجهيزات مصرف كنندگان آسيب برساند. افزايش فركانس كمتر از كاهش آن براي سيستم مخاطره در بر دارد.

با افزايش فركانس، گشتاور زيادتري كه از محركه اوليه گرفته مي‌شود تمايل به محدود كردن افزايش فركانس دارد. با وجود اين، افزايش كلي فركانس را بايد به سطح از پيش تعيين شده‌اي محدود كرد چنانچه عمل كنترل خودكار و گاورنر كفايت نكند. معمولاً اين كار با قطع دستي توليد انجام مي‌شود.

اصل مهمي كه بايد خاطر سپرد آن است كه در بهره‌برداري از سيستم قدرت همواره توليد و بار بايد هماهنگ باشد. هر نوع ناهماهنگي منجر به تغيير فركانس از حالت عادي يا انحراف خطوط رابط از مقادير برنامه ريزي مي‌شود. توليد ناكافي به افت فركانس و اضافه توليد به افزايش فركانس منتهي مي‌شود.

جلوگيري از افت جدي فركانس تا آن حد كه از قطع تجهيزات كمكي نيروگاه جلوگيري شود، اهميت دارد. زيرا كه به ناهماهنگي بيشتر توليد و بار منجر مي‌شود و مي‌تواند به قطع كل سيستم بينجامد، عملكرد كنوني به سوي استفاده هر چه سريعتر از رله هاي زير فركانس براي قطع بار در دورهاي افت جدي فركانس تمايل دارد. پس از بازگشت فركانس به حال عادي، مي‌توان بار را به شكل خودكار يا دستي متصل كرد.

به طور معمول در بهره برداري سراسري، خطوط رابط در حفظ فركانس ياري مي‌‌كنند، با وجود اين، چنانچه همزمان با نزول فركانس، توان نيز صادر مي‌شود.

باز كردن خطوط رابط مي‌تواند شرايط را بهبود بخشد ليكن اين كار بايد به عنوان آخرين علاج شمرده شود، زيرا منطقه مجاوري را كه اكنون كمبود دارد دچار كمبود بيشتري مي‌كند.

در بهره برداري با افزايش فركانس معلول از قطع شدن بار، قطع توليد ممكن است براي تجديد هماهنگي بين توليد و بار الزامي شود.

حفظ هماهنگي بين توليد و بار وظيفه اوليه و مستمر بهره‌برداري سيستم است.

قطع خطوط و يا تجهيزات اتصالي شده و ايجاد امكانات:

يك روش در حفظ امنيت سيستم، قطع خطوط يا تجهيزاتي است كه دچار اشكال شده اند. از آنجا كه به واكنش سريع نياز داريم. معمولاً به جاي بهره‌برداري دستي به وسايل خود كار اتكا مي‌كنيم.

طرح تنظيم سيستمهاي رله حفاظتي به وسيله مهندسان سيستم و مامورين بهره‌برداري انجام مي‌شود و معمولاً موضوعي نيست كه تحت كنترل بهره‌بردار سيستم باشد. مع‌ذالك بهره‌برداران سيستم بايد از وسايل حفاظتي نقاط مهم سيستم و كار آيي مورد انتظار از آنها آگاه باشند.

دانستن نوع وسايل حفاظتي مورد استفاده و بخشي از خطوط و تجهيزات كه حفاظت مي‌شود در تعيين ماهيت و ميزان اشكال پس از عمل رله اهميت دارد. چنين اطلاعاتي بايد به بهره‌بردار سر نخي بدهد كه چگونه مي‌تواند در حداقل زمان سيستم را به حال عادي يا نزديكترين وضع به حالت عادي برگرداند.

بسياري از انواع اشكالات، نظير جرقه مقره هاي خطوط انتقال زودگذر هستند بنابراين معمولاً طراحي سيستم حفاظتي امكان دوباره بسته شدن خود كار را به دنبال چنين وقايعي مي‌دهد.

در مقابل، عملكرد رله ديفرانسيل مجموعه ترانس رله افزايش ولتاژ زمين ژنراتور معمولاً نشان دهنده اشكالات جدي‌تري است. به عنوان راهنمايي براي بهره‌برداران سيستم، به طور معمول روندهايي در دسترس است كه راهنمايي مراحلي است كه بايد پس از عمل انواع گوناگون رله‌ها يا پس از آزمايشهاي اتصال مجدد ناموفق، طي شوند بهره‌برداران سيستم بايد به طور كامل با اين گونه سياستهاي سيستمي آشنا باشند تا با حداقل تاخير سيستم را تا آنجا كه ممكن است به حدود عادي برگردانند. در صورتي كه اتصال مجدد كار ناموفق باشد يا پس از عمل كردن رله‌اي كه نشان دهنده خرابي تجهيزات است بايد تجهيزات را قطع كرده و براي تعمير آماده كرد. براي بازگرداندن بار قطع شده يا تجهيزات توليد به كار، بايد خطوط ديگر تركيبات ديگري از شينها را بكار وا داشت به نحوي كه بارهاي عادي تامين شوند و حد رله‌هاي توليد عادي شود.

دوباره راه‌اندازي تجهيزات توليد:

پس از آنكه به دليل خرابي خط يا پست، واحد ژنراتوري قطع شد يا از دسترس سيستم خارج گشت بايد به سرعت آن را برگردانيم تا چنانچه آسيبي به ماشين نرسيده باشد، حدود توليد به عادي برگردد.

به طور معمول، بازگرداندن مجدد يك مولد به كار مشكل ويژه‌اي را در برندارد، به استثناي رونده‌هاي معمول كه بايد در بكارگيري دنبال شوند. با وجود اين چنانچه هيچ قدرتي در پست نيروگاه از سيستم يا از راه‌انداز و يا مولدهاي محلي دردسترس نباشد، ممكن است بازگشت به كار واحد با تاخير زيادي به انجام رسد.

 

عوامل طراحي موثر قابليت اطمينان:

در طراحي پستهاي نيروگاه تلاش زيادي مي‌شود كه تا حد امكان آنها را قابل اطمينان كرده و حداكثر دسترسي به تجهيزات را براي كار تضمين كنند. برخي از وسايل معمول براي زياد كردن قابليت اطمينان عبارتند از: تحريك كننده‌هاي يدكي مجموعه ترانسهاي راه اندازي وسايل كنترل عمل كننده با باطري يا باري با قابليت چند بار كار با انرژي ذخيره شده.

مع‌ذالك در صورت قطع كلي سيستم يا منطقه، بدون قدرت الكتريكي كافي براي تغذيه وسايل كمكي امكان راه اندازي وسايل كمكي امكان راه اندازي ممكن است موجود نباشد.

در برخي از نيروگاههاي حرارتي واحدهاي «خانگي» كوچي وجود دارد كه در افت فركانسهاي جدي از سيستم جدا شده و با ولتاژ و فركانس عادي، تجهيزات كمكي پست، از جمله پمپهاي تغذيه، پنكه‌هاي بادي، پمپهاي روغن كاري و ديگر وسايل ضروري براي كار نيروگاه را تغذيه مي‌كند. به طور معمول چنين نيروگاههايي قادرند پس از جدايي كامل يا قطع كلي سيستم با حداقل مشكلات، راه‌اندازي اضطراري يا توربين گازي ساخته شده است كه قابليت تامين توان راه‌اندازي را داشته باشد چنين واحدهايي قادرند با داشتن فقط با داشتن فقط يك باطري يا منبع هواي فشرده كه به صورت بخشي از تاسيسات است، به سرعت راه اندازي شوند

ويژگيهاي نيروگاههاي آبي معمولاً كمتر از نيروگاههاي حرارتي پيچيدگي دارند و چنانچه منابع روغن ياتاقانهاي و توان كنترل فراهم باشد، قادرند در زمينهاي بسيار كوتاه راه‌اندازي و به كار مشغول شوند.

ويژگيهاي نيروگاههاي هر سيستم حاصل مسائل طراحي هستند كه در حيطه كار بهره‌بردار سيستم قرار ندارند. با وجود اين بهره‌بردار بايد علاوه بر آگاهي از قابليتهاي راه‌اندازي پس از يك خاموشي كامل، قابليتهاي بهره برداري عادي نيروگاه كه مسئول آن است را نيز بداند

برخي عوامل كه آگاهي از آنها براي بهره‌بردار سيستم الزامي است عبارتند از:

1 ـ در دسترس بودن توان راه اندازي و اينكه منبع آن واحد خانگي، ديزل توربين گازي يا منبعي ديگر است.

2ـ منابعي در سيستم كه مي‌توانند براي راه اندازي نيروگاههاي ديگر مورد استفاده باشند.

3ـ روندهاي قطع و وصل كليدهاي براي رساندن توان راه اندازي به نيروگاههايي كه براي راه‌اندازي به توان از خارج يا از سيستم نياز دارند.

معمولا قسمت اعظم اطلاعات فوق به شكل كتابچه‌اي اطلاعات اضطراري در دسترسند، كه بهره‌برداران سيستم بايد به طور كامل درك كنند تا در صورت وقوع خاموشي مهم د سيستم بتواند با حداكثر سرعت ممكن امكانات را بكار باز گرداننده بهره‌برداري عادي از سر بگيرند.

مباحث پيشين به هيچ عنوان بحث كلي درباره راه اندازي تجهيزات، توليد يا روندهاي اضطراري نيست. اين مسائل را براي هر تاسيسات و سيستمي متفاوت و اطلاعات مفصل را بايد از بخشهاي مهندسي و بهره برداري هر سيستم بدست آورد. با وجود اين موضوع اين بحث يكي از ضروريات در ممكن ساختن تهيه حداكثر كار آيي در تمام شرايط است.

بهره‌برداري از تجهيزات هنگام نبودن منابع عادي انرژي:

در حالات اضطراري سيستم قدرت، ممكن است نياز به بهره برداري از تجهيزاتي نظير كليدهاي قدرت و كليدهاي هوايي موتوري داشته باشيم ممكن است در اين هنگام منابع عادي انرژي براي بهره‌برداري از چنين مسايلي در دسترس نباشد.

كليدهاي قدرت، گاه از نوع روغني باشند، خواه هوايي يا گازي به مكانيزم مجهزند كه به شكل مطلوب آنها را باز و بسته نمايد. براي اين منظور از سلونوئيد، وسايل باري يا وسايلي كه از انرژي ذخيره شده‌ درفنر بهره مي‌برند. استفاده مي‌شود. براي آن كه اين وسايل ر از قدرت سيستم مستقل كنيم، معمولاً باطريهاي با ظرفيت كافي براي تهيه انرژي لازم براي چند بار باز و بسته كردن كليدها در پست نصب مي‌شود.

اين امكان وجود دارد كه به دلايل خرابي كابل باطريها يا علل ديگر، منابع باطري پست قطع شود، و اين احتمال است كه در دوره خرابي باتريها، بهره برداري از كليدهاي قدرت بسيار ضروري باشد، معمولاً وسايل اضطراري براي بهره‌برداري براي اينگونه تجهيزات در دسترس مكانيزم فنري كليدها مي‌توان براي فشردن فنر كه براي بستن كليد ضروري مي‌باشد از دسته‌اي استفاده كنند.

در كليدهاي بادي هنگامي كه هواي فشرده در دسترس نباشد مي توان بطري نيتروژني را به طور موقتي به سيستم هوايي متصل كرد تا كليد را فعال كند. معمولاً به شكل دستي مستقيماً‌ يا با كوك كردن يك عامل فنري مي‌توان كليده‌هاي هوايي موتور را به كار انداخت

مسائل مهم آن است كه حتي در صورت قطع منابع معمولي انرژي براي بهره برداري از وسايل سيستم قدرت، مي‌توان روشهايي را ابداع كرد كه امكان بهره‌برداري در شرايط اضطراري را بدهد.

بهره‌برداران سيستمي كه از روندهاي اضطراري ممكن آگاهي داشته باشند مي‌توانند بازگشت به كار را با تاخير زماني كمتري انجام دهند تا كه بخواهند منتظر انجام تعميرات بر روي تجهيزات آسيب ديده يا بازگشت سيستم به شرايط عادي شوند.

تركيبات قابل گزينش:

تركيب عادي خطوط انتقال و توزيع و ارتباط به شينهاي پست، تقسيم بار مناسب را تامين مي‌كند و در حين حال ريسك حاصل از وقع اشكال در شين يا مجموعه ترانس را به حداقل مي‌رساند و عملكرد صحيح رله‌ها را تضمين مي‌كند.

در شرايط اضطراري، بهره‌برداران سيستم موظفند تركيبات ديگري از خطوط و تجهيزات پست را به كار گيرند.

تا با حداقل تاخير به كار بازگردند روندهاي معمول عبارت است: موازي كردن خطوط روي يك شين كمكي يا استفاده از كليدهاي موازي در شينها تا جايگزين كليدي كه آسيب ديده يا از كار افتاده است شوند در برخي از موارد در صورت خرابي مستمر يك خط، مي‌توان خط را بخش كرد يا رابطه‌اي به سازه‌هاي انتهايي متصل كرد تا قبل از انجام تعميرات و بازگشت سيستم به حالت عادي، لااقل بخشي از آن به خدمت گرفته شود.

اين امكان وجود ندارد كه تمام گزينه‌ها را در اين بحث مختصر بگنجانيم، ليكن بهره‌برداران سيستم قادرند مسائل احتمالي را بررسي كنند و روندهاي براي مقابل با اين مسائل تدوين كنند در بيشتر سيستم‌هاي قدرت معمول آن است كه براي احتمال گوناگون روندهاي قطع و وصل استانداردي آماده كنند. مع‌ذالك اين امكان وجود ندارد كه تمام احتمالات ممكن را پيش بيني كرد و بنابراين شناخت نزديك يك سيستم، بهره‌برداري آن ياري مي‌كند تا هنگامي كه نياز باشد و به روند از پيش آماده‌اي دسترسي نداشته باشد، تركيب اضطراريي ابداع كند.

 

 

 

ارتباط با سيستم‌هاي ديگر:

به هنگام خرابي، ارتباط با سيستم‌هاي ديگر كمك چشمگيري به سيستم قدرت است در صورت قطع بخش عظيمي از توليد، انرژي از سيستم‌هاي اطراف به سيستمي كه كمبود توليد دارد روان مي شود.

توانايي ذخيره مشترك، يكي از انگيزه‌هاي مهم ارتباط سيستم‌هاي قدرت است در اغلب موارد در حالت از دست دادن توليد در حد متعادل از آنجا كه درصد كاهش كل ظرفيت در سيستم مرتبط كمتر از سيستمي است كه جدا از ديگران كاري كند، ارتباط سيستمها مقدار افت فركانس را كاهش مي‌دهد.

آشفتگيهاي جديد مي‌تواند منجر به اضافه بار خط را رابط و برخي از موارد ناپايداري آن شوند. كه به قطع برق رابط منتهي مي‌شود. اين عمل ممكن است به عملكردن زنجيري رله‌ها و وسيعت تر مناطق نسبت به حالتي كه سيستم‌ها به طور جداگانه كار مي‌كردند، بي‌انجامد برخي از روشهاي كه قبلاً بيان شود مي‌تواند امكان چنين خاموشي دست جمعي را به حداقل رسانند.

حفظ ذخيره گردان كافي با قابليت پاسخ سريع، تاسيسات رله هماهنگي بار(زير فركانس) و تنظيم مناسب رله هاي خط رابط به طور معمول از توسعه آشفتگي‌ها و خاموشي همگاني منطقه جلوگيري مي‌كند.

بهره‌برداران سيستم در موقعيتي قرار دارند كه بر توان خطوط رابط و شرايط ديگر سيستم خود نظارت كند و با مراقبت و عملكرد مناسب در شرايط اضطراري تاخير خرابي‌‌ها را به حداقل رسانده يا از آن جلوگيري كنند.

چنانچه وجود شرايط خرابي با كاهش همراه شود، اگر قدرت به خارج مي‌رود مطلوب آن خواهد بود كه با باز كردن خطوط رابط حداقل بخشي از منطقه را نجات دهيم.

همانطور كه پيش از اين متذكر شديم، اين روندها در راهنمايي شماره «9» به خوبي تشريح شده‌ است. با حفظ بخشي از منطقه به جاي تلاش كامل منطقه مي‌توان بسيار سريعتر، به بهره‌برداران عادي بازگشت دانستن قابليتهاي سيستم، مقادير نامي خط رابط ذخيره گردان موجود و ديگر جنبه‌هاي بهره‌برداري از آن جهت اهميت دارد كه به بهره‌برداران امكان عمل مناسب در شرايط اضطراري را مي‌دهد.

نشان دادن شرايط سيستم و ارتباطات:

بهره‌برداران سيستم به دليل طبيعت كار خود بايد به وسايل ارتباطي يا علامت رساني كه آنها از شرايط سيستم آگاه مي‌كنند، اعتماد كنند. بسياري از محل‌هاي كليدي نيروگاههاي بزرگ، نقاط ارتباط و پستهاي قطع و وصل مهم كيلو‌مترها از بهره‌بردار سيستم فاصله دارند. اطلاعات كليدي از راه دور به مراكز پخش بار فرستاده مي‌شوند.

تا اطلاعات مربوط به كار سيستم را در دسترس بهره‌بردار سيستم قرار دهد براي كنترل خود كار و سرپرستي تجهيزات و براي تماس تلفني بين بهره‌برداران پستهاي گوناگون و بين مراكز كنترل سيستمهاي مرتبط از كانالها و مدارات تلفني استفاده مي‌شود.

قابليت اطمينان كانالهاي اندازه‌گيري از راه دور، كنترل و صوت از نظر قابليت اطمينان سيستم اهميت بسياري دارد. از وسايل گوناگوني براي تهيه امكانات ارتباطي استفاده مي‌شود. گاهي كانالهايي از شركتهاي تلفن با حامل مشترك اجاره مي‌شود، مدارك حامل ـ خط قدرت روي مدارات انتقال قدرت تعبيه مي‌شود و شركتهاي برق سيستمهاي ما يكروويو شخصي نصب مي‌كنند.

براي تضمين قابليت اطمينان ارتباط، معمولاً آن است كه براي مركز مهم توليد، قطع و وصل نقاط ارتباط بيش از يك مسير ارتباطي فراهم شود معمولاً ‌چنين كانالهاي قابل گزينشي را از طريق مسيرهاي گوناگون هدايت مي‌كنند تا احتمال خرابي همزمان به حداقل رسد.

منبع تغذيه پايان‌نامه و پستهاي تكرار كننده تاسيسات مايكروويوو حامل خط قدرت از قدرت سيستم مستقل است يا اين كه براي كار در موارد قطع سيستم قدرت منبع توان كمكي در دسترس است.

با انجام مراقبت كافي در طرح تاسيسات امكانات ارتباطي و نشان دهنده، بهره‌بردار سيستم اطمينان كافي دارد كه در تمام لحظات امكان برقراري تماس با نقاط كليدي موجود است و وي مي‌تواند براي دستيابي به حد اعلاي قابليت اطمينان سيستم به اقدامات لازم دست زند.

كنترل عبور توان به وسيله ترانسفورماتورهاي انتقال فاز دهند:

هر گاه عبور توان بين سيستمهاي قدرت يا در يك سيستم، دو يا چند مسير موازي وجود داشته باشد، بار متناسب با معكوس امپدانس مسير تقسيم مي‌شود.

مثلاً، اگر دو مدار ماشينهاي پست الف و ب را به هم مربوط كند و امپدانس يك مدار 20 اهم و امپدانس ديگري 10 اهم باشد، جريان مدار 10 اهمي دو برابر جريان مدار 20 اهمي خواهد بود.

در پاره‌اي موارد، خط انتقالي با قابليت حمل توان بزرگتر ممكن است طولاني‌تر بوده و امپدانس بيشتري از خط كوتاه با ظرفيت بار كم داشته باشد. اگر چنين، خطوطي به شكل موازي متصل شوند. ممكن است پيش از آن كه به ظرفيت خط بزرگتر برسيم، خط داراي توانايي كمتر، زياد از حد بار شود.

اگر ولتاژ خط داري امپدانس زياد به وسيله نصب ترانسفورماتور تنظيم ولتاژ افزوده يا كاسته شود. تقسيم بار بين خطوط تغيير نمي‌كند، اما عبور توان راكتيو بيشتر مي‌شود كه تلفات مربوط را به دنبال خواهد داشت.

به درستي مي‌دانيم كه عبور توان از يك خط متناسب با جابجايي فاز زاويه‌اي بين طرفين فرستاده و گيرنده خط است. اين مي‌تواند اشاراتي باشد كه ببينيم چگونه مي‌توان توان بين خطوط موازي را كنترل كرد. تنظيم كننده‌هاي القايي يا پله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اي ولتاژ، شامل يك سيستم پيچ تحريك، يك سيم پيچ سري هستند تنظيم كننده‌اي ولتاژ القايي، سيم پيچ سري را نسبت به سيم پيچ تحريك موازي، جابجا مي‌كنند.

ولتاژ القا شده در سيم پيچ سري از امكان زاويه‌اي روتور نسبت به استاتور تاثير مي‌پذيرد به خاطر مشكلات مكانيكي تنظيم كننده‌هاي القايي از نظر حداكثر اندازه، محدود بوده و معمولاً در خطوط توزيع بكار مي‌روند. بحث زير به تنظيم كننده‌هاي پله‌اي محدود شده است. سيم پيچ تحريك در يك فاز قرار گرفته و سيم پيچ سريع جز هادي خط همان فاز است.

شكل 8 ـ2 شكل ساده شده ترانسفورماتورها پله‌اي تك فاز تنظيم كننده ولتاژ اگر كنترلهاي خودكار به طور مرتب اعمال شوند. كنتاكت متحرك براي بالا بردن ولتاژ به سمت سري كه با R مشخص شده و براي پايين آوردن ولتاژ به طرف سر L حركت مي‌كند. دو سري كه O مشخص شده تنظيم كننده عملي انجام نمي‌دهد. سر متحرك بدون قطع كردن مدار و بدون اين كه بين سرها را اتصال كوتاه كند. جابجا مي‌شود.

7FREQUENCY

LOW

6FREQUENCY

 

5 4CIRCULATE

CURRENT

DIF . PROT

TRIP

3 2END

FAULT

PROTECTION

TRIP

1C.B

BACK – UP

PROTECTION

IRIP

14110 V

BATTERY

CHARGER

FAIL

1338 C V A.C

SUPPLY FAIL

12CIRCULATE

CURRENT

DIF . PROT

FAUL TY

11110 V D. C

SUPPLY FATL

 

10BUS BAR

V . T . S

SUPPLY FAIL

9FAULT

RECORDER

OPERATED

8C.B

BACK – UP

PROTECTION

INIIATED

21110 V

BATTERY

CHARGER

FAULT

20DIESEL

RUNNING

19110 V D. S

ALARM

SUPPLY FAI

18110 V D. C

COMMON

INDICATION

DUPPLU FAIL

 

17STGNAL

RECORDED

OPERATE

16FAULT

RECORDER END – OF

15C.B

BACK – UP

PROTECTION

FAULTY

28110 V

BATTERY

HIGH OR LOW

VOL TS

 

27DIESEL

FAUL TY

26200 V . A . C

OR 110 D. S

ALARM

 

 

 

25110 V D. C

SYNGHRONIZE

SUPPLY FAIL

 

24SIGNAL

RECORDED

END OF

CHART

23FAULT

RECORDER

D . C SUPPLY

FAIL

22C.B

BACK – UP

PROTECTION

BLOCKED

شرح آلارمهاي مشترك 230 كيلو ولت:

1ـ قطع دژنكتور به وسيله رله‌هاي حفاظتي پشتيبان

2ـ قطع دژنكتور به وسيله اشكالات انتهاي خط

3ـ حفاظت جريان گردشي «داخلي» وسيله ديفرانسيل قطع گرديده

4ـ آلارم بالا بودن فركانس

5ـ آلارم پايين بودن فركانس

6ـ رله‌هاي پشتيبان حفاظتي تحريك شده‌اند

7ـ عملكرد اشكال به وسيله ثباتهاي ثبت گرديده

8ـ اشكال در مدار تغذيه ترانس ولتاژ باس بار

9ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC

10ـ اشكال در مدار حفاظت رله ديفرانسيل

11ـ اشكال در منبع تغذيه 380 ولت AC

12ـ اشكال در مدار 110 ولت سيستم باطري شارژ.

13ـ مدار محافظت پشتيبان بريكر اشكال دارد.

14ـ كاغذ «نوار» سيستم ثبات به انتها رسيده است.

15ـ سيگنال اتفاقات سبك گرديده.

16ـ اشكال در منبع تغذيه سيستم نشان دهنده تابلو كنترل مشترك «DC 110 V»

17ـ اشكال در منبع تغذيه مدار 110 ولت آلارمها

18ـ ديزل اضطراري در حالت كار است.

19ـ اشكال اتصال زمين در سيستم 110 ولت باطريها.

20ـ بلوكه شدن «مسدود شدن» حفاظت پشتيبان بريكر اصلي.

21ـ اشكال در سيستم منبع تغذيه «DC»ثبات خطاها.

22ـ كاغذ «نوار» صفات سيگنالها تمام شده.

23ـ اشكال در مدار 110 ولت «DC» تغذيه سيستم سنكرونا نيرينگ

24ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC يا 220 ولت AC سيستم لامپهاي آلارمها.

25ـ ديزل اضطراري اشكال دارد.

26ـ اشكال در سيستم 110 ولت باطري «بالا و يا پايين بودن ولتاژ 110 ولت».

230 KV TRANSFORMER ALARMS

1PROTECTION

TRIP

2DIFERANTIAL

PROTECTION

TRIP

3MAIN TRANSFOR

BUGHHOLZ

ALARM

4MAIN TRANSFOR

WIND TEMP

ALARM

5MAIN TRANSFOR

OIL TEMP

ALARM

6MAIN TRANSFOR

OIL LEVEL

LOW

7MAIN TRANSFOR

COOLING

FAILUER

8MAIN TRANSFOR

TAPCHANGER

CONTROL

SUPPLY FAIL DER

9 10 11

 

12
13110 V D. C

ISOLATORS

SUPPLY FAIL

 

14110 V D. C

PROTECTION

SUPPLY FAIL

 

15 16110 V D. C

INERLOCKING

SUPPLY FAIL

 

علائم : آلارم و تريپ قسمت اوليه 230 كيلو ولت ترانس در ايستگاه <7 63/230 : «آلارم با تريپ همراه است»

آلارم و تريپ براي ترانسهاي اصلي و كمكي بوسيله اين دو آلارم آشكار مي‌شود.

+ R 1MAIN TRANSFOR

TEMPERATURE

TRIP

+ R 1MAIN TRANSFOR

PRUSSURE

TRIP

شرح آلارمهاي ترانس 230 كيلو ولت 63/230 كيلوولت «اوليه ترانسفورماتور»

1ـ تريپ بوسيله حفاظت اصلي سمت 230 ترانس

2ـ تريپ وسيله رله حفاظتي يا ديفرانسيل ترانس اصلي.

3ـ آلارم مربوط به عملكرد رله حفاظتي بوخ هلتس ظاهر شده.

4ـ آلارم بالا بودن دماي سيم پيچهاي ترانس اصلي.

5ـ آلارم بالا بودن دماي روغن ترانس اصلي

6ـ آلارم پايين بودن سطح روغن ترانسفورماتور اصلي.

7ـ آلارم اشكال در سيستم خنك كاري ترانس اصلي.

8ـ آلارم اشكال در منبع تغذيه سيستم كنترل تپ جنجر ترانس اصلي.

9ـ اشكال در منبع تغذيه مدارات سكسيونرها.

10ـ اشكال در منبع تغذيه DC 110 ولت سيستم حفاظت.

11ـ اشكال در منبع تغذيه DC 110 ولت سيستم اينترلاك‌ها

12ـ تريپ ترانس در اثر بالا بودن فشار روغن ترانس.

13ـ تريپ ترانس در اثر بالا بودن دماي روغن ترانس

1MAIN

PROTECTION

TRIP

2MAIN

PROTECTION

INITIATET

3MAIN

PROTECTION

FAULTY

4P L C

EQUIPMENT

FAULTY

5BAC. UP

PROTECTION

TRIP

6P L C

DIRECT

INTERTRIP

7V. T

SUPPLY FAILURE

 

5110 V. DC

PROTECTION

TRIP

9110 V. DC

ISOLATOR

SUPPLY FAILURE

10 11110 V. DC

INDICATION

SUPPLY FAILURE

12.110 V. DC

INTERLOCKTNG

SUPPLY FAILURE

13C . B. POLE

OUT. OF STEP

PROTECTION

14C.B

AIR PRESSURE

LOW

15110 V. DC

INDICATION

SUPPLY FAILURE

16110 V. DC

CONTROL

SUPPLY FAILURE

17C.B

AUTOMATIC

TRIP

18C.B

AIR COMPRESOR

FAULTY

19C.B

CONTROL

BLOCKED

20TRIP

CIRCUIT

FALL

علائم: آلارم و تربيت خط 230 كيلو ولت

(آلارم با تربيت همراه است)

آلارم‌هاي مربوطه خطوط تغذيه 230 ولت:

1 ـ تريپ 230 كيلوولت بوسيله حفاظت اصلي

2ـ حفاظت اصلي خط تحريك شده « آلارم ».

3ـ آلارم اشكال در مدار حفاظت اصلي

4ـ آلارم اشكال در تجهيزات سيستم.

5ـ تريپ خط به وسيله حفاظت پشتيبان.

6ـ تريپ مستقيم خط به وسيله مدار

7ـ آلارم اشكال در مدار تغذيه ترانسفورماتور ولتاژ.

8ـ آلارم اشكال در مدار در مدار 110 ولت DC حفاظت خط 230.

9ـ اشكال در مدار تغذيه 110 ولت DC سكسيونرها.

10ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC نشاندهنده‌ها.

11ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC سيستم اينترلاك.

12ـ آلارم حفاظت ناتعادلي پلهاي ديژنكتور 230 كيلو ولت.

13ـ آلارم پايين بودن فشار هوايي بريكر اصلي.

14ـ آلارم افت فشار گاز SF6 مجدداً‌ «گاز تزريق شود».

15ـ آلارم مربوط به تريپ اتومات بريكر اصلي

16ـ اشكال در سيستم كمپرسور هواي بريكر اصلي

17ـ آلارم مربوط به مدار كنترل بريكر كوله شده.

18ـ اشكال در مدار تريپ بريكر.

19ـ اشكال در مدار كنترل 110 ولت DC

63KV COMMON ALARMS

1BAS . BAR

PROTECTION

TRIP

2BAS . BAR

PROTECTION

BLOCKEED

3BAS . BAR

PROTECTION

FAILURE

4BAS . BAR

PROTECTION

DIFFERENT

CARRENT

5BAS . BAR

PROTECTION

220 V. AC

SUPPLY FAILURE

6BAS . BAR

PROTECTION

V . T / S

7110 V . DC

ALARM

SUPPLY FAILURE

8220 V . AC

OR 110 V . DC

ALARM

SUPPLY FAILURE

9
10110 V . DC

SYNCHRONTS

SUPPLY FAILURE

11110 V . DC

COMMON

INTERLOCK

SUPPLY FAILURE

12110 V . DC

COMMON

INDICATION

SUPPLY FAILURE

 

علائم: آلارمها تربيت با بسيار 63 كيلو ولت (آلارمهاي مشترك)

(آلارم با تربيت همراه است.)
آلارمهاي مشترك 63 كيلو ولت «63/230 كيلو ولت».

1ـ حفاظت باس بار 63 كيلو ولت تريپ داد.

2ـ حفاظت باس بار 63 كيلو ولت بلوكه شده.

3ـ حفاظت باس بار 63 كيلو ولت اشكال دارد.

4ـ حفاظت باس بار 63 كيلو ولت عملكرد در رله ديفرانسيل

5ـ اشكال در منبع تغذيه 220 ولت AC حفاظت باس بار.

6ـ اشكال در منبع تغذيه ترانسفورماتورهاي ولتاژ باس بار

7ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC سيستم آلارمها

8ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC و 120 AC سيستم آلارمها

9ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت سيستم سنكروناينرينگ

10ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC مدار مشترك اينترلاكها

11ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت سيستم مشترك نشان دهنده‌ها

آلارمهاي مشترك 63 كيلو ولت ترانس

63 KV TRANSFORMER ALARMS

1PROTECTION

TRIP

2 3 4BY PASS

ISOLATOR

REPEATER

DISCREPANCY

5C. B

PROTECTION

LOW

 

6C. B

AIR COMPRESSOR

FAULTY

7C.B

REFILL

SF 6 GAS

8C . B

CONTROL

BLOCKED

9TRIP

CIRCUIT

FAILURE

10V. T

SUPPLY FAILURE

11AUX. TRANSF

BOCHHOLZ

ALARM

 

 

 

12AUX. TRANSF

OIL. TEMP

ALARM

13110 V D. C

ISOLATORS

SUPPLY FAIL

 

14 15110 V D. C

INDICATION

SUPPLY FAILURE

16110 V D. C

INERLOCKING

SUPPLY FAIL

 

علائم : آلارم و تريپ ثانويه (63 كيلو ولت) ترانس در ايستگاه KV 63/230 : «آلارم با تريپ همراه مي‌باشيد»

آلارم و تريپ براي ترانسهاي اصلي و كمكي بوسيله اين دو آلارم آشكار مي‌شود.

+ R 1AUX TRANSF

TRIP

+ R 1AUX TRANSF

PRUSSURE TEMP

TRIP

آلارمهاي مشترك 63 كيلو ولت «63/230 كيلو ولت».

1ـ حفاظت 63 ترانس تريپ داده

2ـ ناتعادلي در پلهاي سكسيونر باي پاس قمست 63 ترانس « آلارم»

3ـ آلارم پايين بودن فشار هواي بريكر 63

4ـ اشكال در مدار هوايي كمپرسور بريكر 63 ترانس

5ـ پايين بودن فشار گاز SF6 بريكر «مجدداً گاز تزريق شود»

6ـ مدار كنترل بريكر 63 ترانس بلوكه شده

7ـ اشكال در مدار تريپ بريكر

8ـ اشكال در منبع تغذيه ترانس ولتاژ سمت 63 ترانس

9ـ آلارم مربوط به عملكرد رله بوخ هلتس ترانس كمكي ظاهر است

10ـ آلارم بالا بودن دماي روغن ترانس كمكي ظاهر گرديده

11ـ اشكال در منبع تغذيه مدار كنترل 110 ولت DC

12ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC نشان دهنده ها

13ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC سيستم اينتر لاكها

14ـ تريپ ترانس در اثر بالا بودن فشار روغن ترانس اصلي

15ـ تريپ ترانس در اثر بالا بودن دماي روغن ترانس اصلي

230 KV TRANSFORMER ALARMS

1MATN

PROTECTION

TRIP

2BACK – UP

PROTECTION

TRIP

3C. B

AUTOMATIC

TRIP

4MAIN PROTECTION

INITIATED

5MAIN TRANSFOR

OIL TEMP

ALARM

6C.B AIR

COMPRESSOR

FAULTY

7C.B

REFILL

SFG – GAS

8C.B

CONTRO

BLOCKED

9TRIP

CIRCUIT

FAIL

10V . T

SUPPLY FAIL

11BY PASS

ISOLATOR

REPEATER

DISCREPANCY

 

12
13110 V D. C

CONTROL

SUPPLY FAIL

 

14110 V D. C

PROTECTION

SUPPLY FAIL

 

15110 V D. C

INDICATION

SUPPLY FAIL

 

16110 V D. C

INERLOCKING

SUPPLY FAIL

 

آلارم خط تغذيه 63 كيلو ولت

تريپ دارد

آلارمهاي مربوط به فيدرهاي 63 كيلو ولت

1 ـ تريپ خط بوسيله حفاظت اصلي ديستانس

2ـ تريپ خط بوسيله حفاظت پشتيبان

3ـ تريپ خط بوسيله حفاظت سيستم اتوماتيك

4ـ حفاظت اصلي تحريك شده است

5ـ پايين بودن فشار هواي بريكر

6ـاشكال در سيستم كمپرسور هواي بريكر

7ـ پايين بودن فشار گاز SF6 «مجدداً تزريق شود»

8ـ مدار كنترل بريكر 63 كيلو ولت خط بلوكه شده است

9ـ اشكال در مدار تريپ خط

10ـ اشكال در مدار تغذيه ترانسفورماتورهاي ولتاژ خط

11ـ نا تعادلي در سكسيونر باي پاس خط 63

12ـ اشكال در مدار تغذيه 110 ولت DC (كنترل)

13ـ اشكال در مدار تغذيه 110 ولت حفاظت خط

14ـ اشكال در مدار تغذيه 110 ولت نشان دهنده‌ها

15ـ اشكال در مدار تغذيه 110 ولت سيستم اينترلاك

3SYNCHRONIZE

A . C SUPPLY

FAIL

2 1O/C AND E / F

PROTECTION

TRIP

6C. B .

PREFILL

SF – 6 GAS

5C. B . AIR

COMPRESSOR

FAULTY

4C. B . AIR

PRESSURE

LOW

9C.B

CONTROL

BLOCKED

8110 V D. C

PROTECTION

SUPPLY FAIL

 

7TRIP

CIRCUIT

FAIL

آلارم بريكرهاي ساكشن و ياس كوپلر و باس بار 63 كيلو ولت (تريپ دارد)

12110 V D. C

INTERLOCK

SUPPLY FAIL

 

11110 V D. C

INDICATION

SUPPLY FAIL

 

10110 V D. C

CONTRLED

SUPPLY FAIL

 

آلارمهاي مربوط به باس كوپلر و باس ساكشن 63 كيلو وات

1ـ تريپ باس بار با عملكرد اضافهجريان و اتصال زمين

2ـ اشكال مدار تغذيه سنكروناينرينگ (AC)

3ـ افت فشار هواري بريكرهاي باس بار

4ـ اشكال در سيستم كمپرسور هوا

5ـ پايين بودن فشار گاز SF6 «مجدداً گاز تزريق شود»

6ـ اشكال در مدار تريپ

7ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC سيستم حفاظت

8ـ مدار كنترل بريكر باس باربلو كه شده

9ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC مدار كنترل

10ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت سيستم نشان دهنده‌ها

11ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC سيستم اينترلاك

 

 

مقاله متلب,مطلب,متلب,مقاله برق,مقاله قدرت,مقاله مطلب,مقاله سیمولینک,دانلود متلب,دانلود مقاله متلب,مقالهmatlab ,آموزش متلب,مطلب,متلب,آموزش برق,آموزش قدرت,آموزش مطلب,آموزش سیمولینک,دانلود متلب,دانلود آموزش متلب,آموزشmatlab ,پروژه متلب,مطلب,متلب,پروژه برق,پروژه قدرت,پروژه مطلب,پروژه سیمولینک,دانلود متلب,دانلود پروژه متلب,پروژهmatlab ,

سعید عربعامری
من سعید عربعامری نویسنده کتاب 28 گام موثر در فتح متلب مدرس کشوری متلب و سیمولینک و کارشناس ارشد مهندسی برق قدرتم . بعد از اینکه دیدم سایتهای متعدد یک مجموعه کامل آموزش متلب و سیمولینک ندارند به فکر راه اندازی این مجموعه شدم
http://sim-power.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *